در حالیکه 158 سال از آن فاجعه شو م و خائنانه به میهن می گذرد روز به روز نام مردی در اذهان ملت ایران بزرگ و بزرگ تر می شود و بی شک چه لقب زیبا و برازنده ای نیز به وی تعلق گرفت.امیر کبیر
158 سال پیش در 20 دی ماه سال 1230 خورشیدی مردی که وجود ایران هماره به وجودش مفتخر است به شهادت رسید.در 20 دی ماه آن سال شوم خودفروختگانی همچون آقا خان نوری که تا زمان بودن امیر توان لب گشادن و دخالت در امور را نداشتند و تمام وجودشان را می شد در طمع و آز ثروت خلاصه کرد به همراه مهد علیا - مادر ناصر الدین شاه و تنی چند از دیگر درباریان- و شیل سفیر انگلیس در ایران دست خود را به خون آن بزرگ مرد تاریخ آغشتند و ایران را از برکت چنین مردی محروم کردند.
خدمات بیشمار و برق آسای امیر به حدی چشمگیر بود که نه تنها سفارت خانه های خارجی بلکه عامه مردم در بهت و حیرت از سرعت تحولات مانده بودند.در حالیکه امیر ناصر الدین میرزا را در بدترین اوضاع و شرایط ممکنه به قدرت رساند و در مدت زمان بسیار کوتاهی سیر تحولات را به گونه ای سامان داد که با گذشت 3 سال از دوران زمامداریش گویی به قدر 30 سال کار انجام شده بود.
عظمتی که امیر برای نام ایران و ایرانی در عرصه دیپلماسی و سیاست خارجی تدارک می دید اگر دست خائنین به خون پاکش آغشته نمی شد بی شک همان مسیری را که ژاپن امروزی طی کرده بود ایران نیز طی می کرد.
تاسیس دارلفنون وانتشار روزنامه وقایع اتفاقیه و امنیت بخشیدن به جامعه و حل و فصل مناقشات قومی و سرکوب شورش های محلی و رشد صنایع و ایجاد بسیاری از صنایع نوپا در ایران و هزاران و هزار کار دیگر تنها بخشی از کارنامه بسیار درخشان امیر بوده است.
برخی نیز که به سیاستهای مذهبی امیر خرده می گیرند و پیرامون کشتن باب و بابیها ایراد به وی می گیرند بد نیست بدانند که امیر به هیچ وجه نگاه مذهبی به این امور نداشت و خود را درگیر مذهب نکرد بلکه نگاه امیر از دید یک سیاستمداری بود که استفاده ابزاری از مذهب را در هم شئون مانع می شد همان دردی که اکنون گرفتار آن هستیم .امیر در آن برهه با فعالیت بابیت - علیرغم تمامی مباحثی که می توان بدان پرداخت - هیچ مشکلی نداشت .بلکه وی زمانی که سه شاگرد باب تلاش فراوانی برای به دست گرفتن قدرت نمودند و پا را فراتر از مذهب گذاشتند به صحنه آمد. به عبارتی تا پیش از اقدام آنان امیر با باب تا زمانی که بحث مذهبی داشت بعنوان یکی از انواع مذاهب مشکلی نداشت اما وقتی ملا حسین بشرویه ای و ملا محمد علی بارفروشی و ملا محمد علی زنجانی زمام کار را بدست گرفتند و ادعاهای واهی مطرح ساختند و اقدام به برگزیدن حاکم مصر کردند!!! امیر با آن قاطعیت خویش که عین مصالح ملی و منافع ملی بود وارد شد و آنان را سرکوب کرد.بی شک اگر تفکری تنها در بعد مذهبی خویش تلاش نماید هیچ فرد ملی و وطن پرستی با آن مشکل نخواهد نداشت چه رسد به امیر که خود عصاره ی وجود ایرانی بود.در واقع ما این حرکت بجای امیر را امروز نظاره گر هستیم .چرا که به قدرت رسیدن یک تفکر مذهبی و استفاده ابزاری از مذهب به چه سان بنیان های یک کشور را متلاطم کرده و چه صدمات و ضررهایی را متوجه ما نموه است.
یکی از مباحث عمده و بسیار بجای امیر "نظم میرزا تقی خانی " بود.نظمی که امیر با تمام توان می کوشید در جامعه فاقد نظم ایران آن را برپا سازد .سرو سامانی به مکاتبات دهد و بایگانی ایجاد نماید و انتخاب حکمرانان را نه بر مبنای خراج آنان که بر مبنای صلاحیت شان قرار دهد و هزاران هزار امر دیگر .فریدون آدمیت در کتاب وزین خود_امیرکبیر و ایران- به نقل از دکتر پلاک می آورد:"میرزا تقی خان مظهر وطن پرستی است که در ایران اصلی مجهول است"
فردیدون آدمیت بصورت خلاصه شخصیت امیر را در سه بخش می آورد :
"یک اینکه نماینده ناسیونالیسم ایرانی است در برخورد با استعمار سیاسی و اقتصادی اروپایی .دیگر اینکه نماینده اصلاح سازمان سیاسی است و اصلاحگر اخلاق مدنی.و سوم اینکه مروج دانش و فرهنگ و صنعت جدید غربی است.کارنامه خدمت امیر بر این سه پایه اصلی نهاده شده , و وجهه نظر ملی او بر هیات مجموع اعمال و افکارش سایه افکنده ."
باری اگر چه در این چند سطر نمی توان ذره ای از عظمت امیر را بیان داشت اما به یادآوری سالگشت شهادت این بزرگ مرد تاریخ ایران بسنده می کنیم.یادش گرامی و راهش ادامه دار باد...
158 سال پیش در 20 دی ماه سال 1230 خورشیدی مردی که وجود ایران هماره به وجودش مفتخر است به شهادت رسید.در 20 دی ماه آن سال شوم خودفروختگانی همچون آقا خان نوری که تا زمان بودن امیر توان لب گشادن و دخالت در امور را نداشتند و تمام وجودشان را می شد در طمع و آز ثروت خلاصه کرد به همراه مهد علیا - مادر ناصر الدین شاه و تنی چند از دیگر درباریان- و شیل سفیر انگلیس در ایران دست خود را به خون آن بزرگ مرد تاریخ آغشتند و ایران را از برکت چنین مردی محروم کردند.
خدمات بیشمار و برق آسای امیر به حدی چشمگیر بود که نه تنها سفارت خانه های خارجی بلکه عامه مردم در بهت و حیرت از سرعت تحولات مانده بودند.در حالیکه امیر ناصر الدین میرزا را در بدترین اوضاع و شرایط ممکنه به قدرت رساند و در مدت زمان بسیار کوتاهی سیر تحولات را به گونه ای سامان داد که با گذشت 3 سال از دوران زمامداریش گویی به قدر 30 سال کار انجام شده بود.
عظمتی که امیر برای نام ایران و ایرانی در عرصه دیپلماسی و سیاست خارجی تدارک می دید اگر دست خائنین به خون پاکش آغشته نمی شد بی شک همان مسیری را که ژاپن امروزی طی کرده بود ایران نیز طی می کرد.
تاسیس دارلفنون وانتشار روزنامه وقایع اتفاقیه و امنیت بخشیدن به جامعه و حل و فصل مناقشات قومی و سرکوب شورش های محلی و رشد صنایع و ایجاد بسیاری از صنایع نوپا در ایران و هزاران و هزار کار دیگر تنها بخشی از کارنامه بسیار درخشان امیر بوده است.
برخی نیز که به سیاستهای مذهبی امیر خرده می گیرند و پیرامون کشتن باب و بابیها ایراد به وی می گیرند بد نیست بدانند که امیر به هیچ وجه نگاه مذهبی به این امور نداشت و خود را درگیر مذهب نکرد بلکه نگاه امیر از دید یک سیاستمداری بود که استفاده ابزاری از مذهب را در هم شئون مانع می شد همان دردی که اکنون گرفتار آن هستیم .امیر در آن برهه با فعالیت بابیت - علیرغم تمامی مباحثی که می توان بدان پرداخت - هیچ مشکلی نداشت .بلکه وی زمانی که سه شاگرد باب تلاش فراوانی برای به دست گرفتن قدرت نمودند و پا را فراتر از مذهب گذاشتند به صحنه آمد. به عبارتی تا پیش از اقدام آنان امیر با باب تا زمانی که بحث مذهبی داشت بعنوان یکی از انواع مذاهب مشکلی نداشت اما وقتی ملا حسین بشرویه ای و ملا محمد علی بارفروشی و ملا محمد علی زنجانی زمام کار را بدست گرفتند و ادعاهای واهی مطرح ساختند و اقدام به برگزیدن حاکم مصر کردند!!! امیر با آن قاطعیت خویش که عین مصالح ملی و منافع ملی بود وارد شد و آنان را سرکوب کرد.بی شک اگر تفکری تنها در بعد مذهبی خویش تلاش نماید هیچ فرد ملی و وطن پرستی با آن مشکل نخواهد نداشت چه رسد به امیر که خود عصاره ی وجود ایرانی بود.در واقع ما این حرکت بجای امیر را امروز نظاره گر هستیم .چرا که به قدرت رسیدن یک تفکر مذهبی و استفاده ابزاری از مذهب به چه سان بنیان های یک کشور را متلاطم کرده و چه صدمات و ضررهایی را متوجه ما نموه است.
یکی از مباحث عمده و بسیار بجای امیر "نظم میرزا تقی خانی " بود.نظمی که امیر با تمام توان می کوشید در جامعه فاقد نظم ایران آن را برپا سازد .سرو سامانی به مکاتبات دهد و بایگانی ایجاد نماید و انتخاب حکمرانان را نه بر مبنای خراج آنان که بر مبنای صلاحیت شان قرار دهد و هزاران هزار امر دیگر .فریدون آدمیت در کتاب وزین خود_امیرکبیر و ایران- به نقل از دکتر پلاک می آورد:"میرزا تقی خان مظهر وطن پرستی است که در ایران اصلی مجهول است"
فردیدون آدمیت بصورت خلاصه شخصیت امیر را در سه بخش می آورد :
"یک اینکه نماینده ناسیونالیسم ایرانی است در برخورد با استعمار سیاسی و اقتصادی اروپایی .دیگر اینکه نماینده اصلاح سازمان سیاسی است و اصلاحگر اخلاق مدنی.و سوم اینکه مروج دانش و فرهنگ و صنعت جدید غربی است.کارنامه خدمت امیر بر این سه پایه اصلی نهاده شده , و وجهه نظر ملی او بر هیات مجموع اعمال و افکارش سایه افکنده ."
باری اگر چه در این چند سطر نمی توان ذره ای از عظمت امیر را بیان داشت اما به یادآوری سالگشت شهادت این بزرگ مرد تاریخ ایران بسنده می کنیم.یادش گرامی و راهش ادامه دار باد...
0 نظرات:
ارسال یک نظر