۱۳۹۰ فروردین ۱۰, چهارشنبه

شورای هماهنگی راه سبز امید فراخوانی پیرامون این مراسم صادر کنید ...زمان اندک است

میر اسماعیل موسوی درگذشت.پدر مردی که این روزها نامش کوچه ها و خیابانهای ایران را در بر گرفته است.مردی که آمد و براستی چه آمدنی .آمد و ایستاد تا لذت همراهی با ملت را نصیب خویش گرداند.پدر میر حسین موسوی دار فانی را وداع گفت.
تمام افرادی که مراسم خاکسپاری مرجع سبز اندیش منتظری را به یاد دارند از عظمت و شکوه آن حضور خاطره ها بر ذهن انباشته اند.مراسمی که سبزها با حضور خویش در قم حماسه ای جاودانه خلق کردند.
صدور فراخوانی به موقعی پیرامون  مراسم خاکسپاری می تواند به حضوری پر رنگ مبدل گردد.زمان اندک است و فرصت ایده آل .عزیزان راه سبز امید با سرعت عمل به موقع خود می توانید اولین حضور جدی سال 90 را نه تنها در تهران بلکه در تمام ایران بخصوص زادگاه میر عزیز رقم زنید.
صدور این فراخوان گرچه با ممانعت مقامات امنیتی روبرو شود باز هم منجر به حضوری پر رنگ خواهد شد .از امروز می توان برای هفتم آن پیر سبز برنامه ای گسترده تدارک دید.باور به این حضور داشته باشیم .
میر حسین عزیز درگذشت پدر بزرگوارت را تسلیت می گویم و بدان که ملتی در این غم با تو شریک هستند

۱۳۹۰ فروردین ۶, شنبه

رفتاری همچون حافظیه شیراز در سیزده بدر در تمام ایران شدنی است

سیزده بدر در راه است.روزی که تنها ازدحام جمعیتش تزریق وحشت است و بس.حضور شگفت انگیز و رفتار شجاعانه مردم در حافظیه شیراز در اولین ساعات سال نود تجربه ای بود گرانبها.تجربه ای که بدون تبلیغات و اطلاع رسانی در مقیاسی بزرگ به ثمر نشست.فریادهایی که بغضی فرو خفته بود و به دور از نگاه نیروهای سرکوبگر به دلیل غافلگیری شان سر داده شد .از مرگ بر خامنه ای تا درخواست آزادی موسوی و کروبی .اینک سیزده بدر را در پیش داریم .روزی که باز همان ازدحام با همان قشر مختلف در تمام نقاط کشور شکل خواهد گرفت.سیزده بدر تنها نیاز به جرقه دارد جرقه ای که در حافظیه زده شد و به ثمر نشست.سال گذشته را به خاطر داریم .در سیزده بدر حضور انبوه نیروهای سرکوبگر در پنج پارک پیشنهادی چهره ای خاص به پارک ها داده بود .اما امسال شاید دیگر نیاز به آن روند نباشد.وحشت فزاینده دولت کودتا و رشد چشمگیر معترضین و گسترش لایه های اعتراضی میان تمام اقشار جامعه موجب گشته تا تنها ازدحام جمعیت و جرقه ای کوچک آغازگر جریانی بزرگ باشد.
سیزده بدر جشن ملی ماست و شاید به جرات بتوان گفت کمتر خانواده ای را در سراسر ایران بشناسیم که در دامان طبیعت حاضر نشوند و این حضور تفریحی که با اقشار گوناگون و آمیخته از تفکرات مختلف شکل می گیرد فرصتی مناسب است.عدم توانایی استقرار نیروهای سرکوبگر در تمام کشور بر این فرصت مناسب وجه ای خاص بخشیده است.
سیزده بدر روز سبز طبیعت بر ملت سبز ایران پیشاپیش فرخنده باد

جنگ قدرت جدی است...در روزهای آغازین سال نزاع های کودتاچیان چهره ای جدید به خود می گیرد

سایت محرمانه نیوز احمد توکلی را با تمام توان زیر سوال می برد و از سویی دیگر به کیهان و طائب می تازد.این سایت که گویا به جریان مشایی وابسته است در مطالبی تند تمام انتقادها از امام جمعه مشهد -این مردک کم عقل -گرفته تا طائب و توکلی را پاسخ می دهد.این رفتارها و پاسخ ها در حالی شدت می گیرد که رهبر کودتاچی شان در پیام نوروزیش امر به مخفی کردن اختلافات داده بود.امری که ظاهرا شدت آن بقدری بالاست که حتی در روزهای تعطیل سال نو نیز تاب انجامش را نداشتند.
نزاع ها و بحث های مجموعه کودتا ظاهرا وارد فاز جدیدی می شود.فازی که در آن به صراحت طرف مقابل را حذف می کنند و در صورت نیاز وارد برخورد فیزیکی نیز می شوند.
از سویی دیگر همزمان با برگزاری جشن نوروز خبرها حاکی از پاره کردن بنرهای تبلیغی این جشن در شیراز حکایت دارد.جشنی که پیشتر بسیاری تهدید به برخورد شدید با اجرایش کرده بودند.از امام جمعه شیراز تا فرمانده سپاه استان و  نمایندگان و اصولگرایان سرشناس.
این حجم سنگین اختلاف امری نیست که بشود پنهان نگه داشت و روند این جریانات نشان می دهد که شدت این اختلافات  پس از پایان تعطیلات بی شک فزونی خواهد یافت.از طرفی احتمال بیرون آمدن روزنامه ای زیر نظر مشایی پس از تعطیلات نوروز در حال جدی شدن است.این امر خود منجر به تشدید این اختلافات خواهد گشت.
سال 90 سالی است که با هوشیاری جدی و حضور به موقع و قدرتمند می توان ضرباتی سهمگین و تمام کننده بر پیکره کودتا نواخت.آماده باشیم که روزهای حساس در پیش است.روزهایی که علیرغم فشار داخلی و اختلافات عمیق ضربات خارجی نیز در انتظار کودتاچیان است.ضرباتی که می تواند با سقوط دولت بشار اسد(یا حتی با تغییر رفتار این دولت)فشار را بر دولت کودتا بیافزاید.
سال 90 سال ملت ایران خواهد بود

۱۳۹۰ فروردین ۳, چهارشنبه

سقوط دیکتاتور سوریه ضربه ای مهلک بر سیاست خارجی دولت کودتاست.

دولت کودتایی در تلاشی نمایان می کوشد که با تمام توان دیکتاتوری اسد را بر اریکه قدرت نگه دارد.حمایت های خاص و همسویی سوریه با دولت کودتا در مسائل مختلف بیانگر نزدیکی عمیقی است که میان این دو دولت نامشروع پدید آمده است.سقوط دیکتاتوری سوریه و روی کار آمدن حکومتی مبتنی بر آرای مردمی بلایی است که تصور وقوعش نیز جمهوری اسلامی را آزار می دهد .از این رو با اعزام نیروهای سرکوبگر سپاه از یک طرف و شبه نظامیان حزب الله لبنان از سویی دیگر در تلاش است تا با سرکوب معترضین حافظ دیکتاتوری فرزند حافظ اسد باشد.شاید در همین راستا بتوان به بایکوت خبری  رسانه های حامی دولت و سیمای  کودتا اشاره داشت.بایکوتی که بصورت بی سابقه ای کوچکترین خبری که بیانگر وضعیت وخیم مردم سوریه باشد را در بر می گیرد.
رسانه های دولتی بشار اسد در اقدامی مشابه وآشنا برا ی ملت ایران اعلام کردند که کشتار شش تن از مردم سوریه در جریان این اعتراضات کار یک گروه تبه کار بوده که ظاهرا شناسایی شده اند.براستی که چه تشابه عجیبی میان رفتار دیکتاتورها وجود دارد ...بشار اسد می گوید یک گروه تبه کار ... قذافی می گوید مردم لیبی عاشق من هستند ... خامنه ای می گوید دستان امریکا و منافقین در جریان این اعتراضات به وضوح نمایان است... کشته شدن ندا سناریویی بود که با فیلمبرداری خاصی رقم خورد... و هزاران هزار دروغ و یاوه دیگر که تنها نشان ترس و وحشتی عمیق است.
بر اساس گزارش های منابع خبری تا کنون شش کشته در جریان درگیری های شهر درعا بر جای مانده است.از سویی نیز مقر حزب بعث و ساختمان دادگستری به آتش کشیده شده است.و کشیده شدن این اعتراضات به نواحی کرد نشین سوریه می تواند منجر به پخش شدن و گسترش برق آسای این اعتراضات و سقوط دیکتاتور سوریه گردد.امری که در تهران وحشت فزاینده ای پدید خواهد آورد.

۱۳۹۰ فروردین ۱, دوشنبه

سرنوشتی مشابه برای خمیس قذافی و مجتبی خامنه ای .. یکی با حمله نیروهای خارجی و دیگری بدست ملتی در صحنه

در ساعات آغازین سال ۹۰ خبری در رسانه ها منتشر شد .خمیس قذافی فرزند تاثیرگذار و سرکوبگر دیکتاتور لیبی در حمله نیروهای متحدین کشته شد.
این خبر موجب گشت تا اولین مطلبم را در سال ۹۰ به سرنوشت مشابه دیکتاتورها اختصاص دهم.فرزند قذافی تا فرزند خامنه ای . در تحولات دو سال گذشته همگان بر نقش پررنگ مجتبی خامنه ای بعنوان مهره ای پشت پرده  در تصمیمات دیکتاتور پدر اذعان داشتند.شعارهای فراوانی که پیشتر در اغلب تظاهرات ضد حکومتی شاهد آن بودیم، شعار "مجتبی بمیری ...رهبری رو نبینی "بود که خود گویای بسیاری از نکات است.سرنوشت مشابه دیکتاتورها براستی هیچگاه برایشان آموزنده نبوده و نیست و نخواهد بود چرا که گر فردی آموزه ای از این رخدادها گیرد دیگر دیکتاتور باقی نمی ماند.خمیس قذافی به درک واصل شد.کشتار وحشیانه ملت لیبی بدستان خونین این پدر و پسر موجب گشت تا مرگ خمیس نه تنها فردی را اندوهگین نکند بلکه ملتی را شادمان کند.امری که بی شک در آِینده ای نه چندان دور در انتظار جناب مجتبی خان خواهد بود .خمیس قذافی مرد تا مرگش پایه های پوشالی دیکتاتور دیوانه لیبی را که در آستانه سقوط قرار دارد بشکاند. او مرد تا رفتاری که ملت لیبی در طول مبارزات خود به نمایش گذاشتند در تاریخ لیبی ماندگار گردد.
بی شک این خبر چنان ولوله ای در بیت کودتا انداخته که شاید اکنون کسی توان وصف وضعیت آنجا را نداشته باشد.گرچه از پیام نوروزی دیکتاتور به وضوح می شد وحشت عریان را نگریست..شب گذشته در حین پیام نوروزی وی چیدمان و صحنه آرایی پخش این پیام تلویزیونی بسیار جالب توجه بود.آرایشی بسیار حقیرانه در منزلی معمولی که حتی تلاش تصویر بردار برای نمایش اتاقک کوچکی که چراغش را نیز قاعدتا بصورت اتفاقی!!! روشن گذاشته بودند همه و همه بیانگر یک پیام بود.ساده زیستی رهبر .
وحشت اقتصادی از طوفان 90 علیرغم نامگذاری این سال بعنوان جهاد اقتصادی خبر از تحولات عظیم اقتصادی و رخدادهای بزرگی دارد که در سال 90 به منصه ظهور خواهد رسد.
فشارهای فزاینده اقتصادی، وضعیت وخیم تولید داخلی، نا مشخص بودن دورنمای قیمت نفت در این سال می تواند هر یک بحرانهای غول آسایی را به عرصه ظهور رساند.بحرانهایی که همگان از بالاترین مقام کودتایی تا پایین ترین مقام بر آن اذعان دارند.وحشت از سونامی اقتصادی 90 امریست که می بایست از اوایل خرداد 90 در انتظارش نشست.

۱۳۸۹ اسفند ۲۷, جمعه

در سال 89 صانع و محمد رفتند تا پیام ایستادگی ملتشان را به ترانه و ندا و سهراب برسانند

سال 89 سال صبر و استقامت را با پیام نوروزی میر حسین آغاز کردیم .پیامی که خبر از صبر و استقامت ملت می داد.پیامی که طلیعه های امیدش را همگان دیدند و بر آن باور داشتند.سال 89 از ابتدا با حضور سنگین نیروهای امنیتی آغاز گشت.حضوری که در 13 بدر شاهد آن بودیم .در پنج پارک پیشنهادی سبزها حضور انبوه نیروهای سرکوبگر چهره ای خاص به شهر داده بود .سیزده بدر ملت تفریح کردند و سرکوبگران ناظر این تفریح بودند.سالی که با حضور انبوه نیروهای سرکوبگر آغاز گشته بود همچنان با تداوم این حضور ادامه یافت.پس از سیزده بدر خرداد حماسی از راه رسید.خردادی که پیش تر وعده حضور داده بودیم .آمدیم  و شاهد حضور بسیار متراکم نیروهای امنیتی و سرکوبگر در اقصی نقاط شهر بودیم.22 خرداد با حضور مجدد ما سپری گشت.تنها این روز نبود که وضع شهر نظامی شده بود .در تداوم آن 25 خرداد و 30 خرداد و 18 تیر نیز حکومت نظامی اعلام نشده ای در تهران برقرار بود.این روند ادامه یافت تا در هر مناسبتی همچنان تهران امنیتی گردد.در نیمه دوم سال نیز رخدادها همچنان تداوم داشت.از روز دانشجو گرفته تا عاشورا و 22 بهمن.
اما نقطه عطف مبارزات ملت در 25 بهمن رقم خورد.حماسه ای زاده شد از جنس ملت.حماسه ای که خبر از تعمیق جنبش می داد.حماسه ای که پدید آمد تا خواب را از دیدگان خواب آلوده دیکتاتور زمان برباید و بر این تصور که جنبش سبز به پایان رسیده خط بطلانی بکشد چرا که برای جنبش تا دست نیافتن به نیازهایش پایانی متصور نمی توان بود.25 بهمن با فراخوان این دو عزیز در بند به صحنه آمدیم و براستی چه آمدنی بود.آمدنی که همگان را به یاد روزهای توفنده 88 انداخت.یکبار دیگر ایران به سر خط خبرها منتقل شد.اینبار این تنها تهران نبود که در این حضور جانانه قدرت نمایی می کرد.شیراز و اصفهان و تبریز و چند شهر دیگر نیز در این حضور قدرتمندانه فریاد مرگ بر دیکتاتورشان را سر دادند.
25 بهمن حادثه ساز .چندین  شهید گرانقدر جوان رشید  ملت ایران در این روز بدست نیروهای سرکوبگر در خون خویش غلطیدند تا شاید درخت آزادگی ملت ایران با خون این جوانان برومندش آبیاری شود.شهید صانع ژاله و محمد مختاری به دیدار نداها و سهراب ها و ترانه ها رفتند.صانع و محمد رفتند تا پیام ایستادگی ملتشان را به ترانه ندا و سهراب برسانند .با سری افراشته و با صدایی رسا بگویند که پس از شما راهتان که همانا عظمت ملت ایران بود همچنان پر خروش در حال پیشروی است.
سال 89 ملت ایران توانست یکبار دیگر علیرغم تمام یاوه سرایی های آنانی که بر طبل سکون و مرگ جنبش می کوبیدند به صحنه بیاید و حماسه ای از جنس ملت بسازد.
اما کودتاچیان که تاب این پاسخ کوبنده را نداشتند تن به بازی دادند که تنها مرگشان را تسریع می بخشد.بازداشت موسوی و کروبی
با بازداشت این دو عزیز اعتراضات وارد فاز جدیدی شد .سه شنبه های اعتراض پدید آمد و در هر سه شنبه نمودی از حضور شکل گرفت.نمودی که نشان می داد جنبش به شدت در حال ریشه دواندن است.در پی تحرکات پس از 25 بهمن جنبش هر بار و در هر اعتراض بیشتر به مناطق جنوب شهر راه می یافت بصورتیکه در چهارشنبه سوری به خیابان رودکی و کمیل که در واقع در جنوب شهر تهران واقع شده اند رسید
آری سال 89 به پایان رسید و ملت باز هم پیروز صحنه بود.
پیشاپیش فرا رسیدن سال 90 سالی که خواهیم توانست را به ملت بزرگ ایران تبریک می گویم

۱۳۸۹ اسفند ۱۶, دوشنبه

موافقت قذافی تنها یک مفهوم داشت...قوای نظامی و سرکوب وحشیانه تنها بر سرعت سقوط می افزاید

در خبرها خواندیم که معمر قذافی دیکتاتور دیوانه لیبی پس از کشتار وحشیانه چند هفته اخیر و با توجه به عدم تواناییش در کنترل اوضاع موافقت مشروطی بر کناره گیری از قدرت منتشر کرده است.
این امر تنها یک پیام را به بیت رهبری فرستاد و آن این نکته بود که بی شک کشتار و سرکوب هر چه وسعت بخشیده شود سرعت سقوط نیز سریع تر خواهد شد.هیچ نیروی نظامی و سرکوبگری توان ایستادگی در مقابل خیزش و حضور ملت را نداشته و نه خواهد داشت.
نکته ای که باید به جد به دیکتاتور گوشزد کرد این امر است که به هیچ عنوان نمی توان قدرت سرکوب دیکتاتور لیبی و حمایت مزدوران تحت امرش را با قدرت دیکتاتور ایران یکی دانست.جامعه ایلیاتی لیبی و وضعیت بسیار خاص آن این امکان را برای قذافی مهیا می کرد که علیرغم کشتار وحشیانه نیروهای تحت امرش همچنان فرمانبردارش باشند.به عبارتی این حجم وسیع کشتار در لیبی شاید اگر در ایران اتفاق می افتاد در عرض 24 ساعت سقوط شکل می گرفت.
البته نباید فراموش کرد که رفتار وحشیانه و سبعانه کودتاچیان در ایران به لحاظ شنیع بودن دست کمی از لیبی ندارد اما بحث اصلی اینجاست که نیروهای سرکوبگر تحت لوای دیکتاتور هیچ باوری به رفتار خود ندارند و تنها در پس منافع مالی خود در این میدان حاضر می شوند.
این تفاوت سرکوبگران با نیروهای سرکوبگر لیبی بسیار حائز اهمیت است.در لیبی نیروهای سرکوبگر با باور به جریانی همچون قذافی بدون ترس و واهمه و با شور و اشتیاق (گرچه همراه با منافع مادی باشد)در کشتار سهیم می شوند و هیچ ابایی از اعلام این حضور ندارند اما در ایران نیروهای سرکوبگر با پوشاندن چهره خود در تلاشند تا این حضورشان را در پس نقاب مخفی نگه دارند تا مبادا همگان از حضورشان مطلع شوند.به عبارتی تنها منافع موجود باعث این حضور می گردد و در اولین حالتی که این احساس پدیدار شود که سقوط جدیست بسرعت اطراف کودتا تهی خواهد شد .امری که در روزهای اخیر حضور شاهدش بودیم .پس از 25 بهمن نیروهای سرکوبگر به نوجوانان 15 -16 ساله تغییر چهره دادند .این تغییر رفتار تنها خبر از ریزش عمیق آنانی است که خطر را جدی حس کردند و در عرصه حاضر نشدند و اینان نیز که جایگزینشان شدند بسرعت دچار لغزش خواهند شد.از همین رو باید به بیت رهبری گفت که هر چه در سرکوب ملت شدت بیشتری به خرج دهند بر سرعت سقوط تنها افزوده اند.

۱۳۸۹ اسفند ۱۳, جمعه

کودتای دوم در انتخابات مجلس نهم کلید خواهد خورد...فرمانده سپاه :انتخابات مطابق میل ما نباشد سال 91 خونین خواهد بود

فرمانده ارشد سپاه قزوین در اظهاراتی مهم بیان داشت :"اگر نتیجه انتخابات مجلس نهم نتیجه‌ای در راستای ارزش‌های ما نداشته باشد، سال ٩۱ سالی بسیار خطرناک و حتی خونین است"
این جمله کافی بود تا پرده از تحولات مهمی بردارد که زمستان 90 رقم خواهد خورد .زمستانی که چندی پیش طائب فرمانده اطلاعات سپاه نیز آن را بسیار مهم و حیاتی خطاب کرد.

طائب در اظهاراتی چنین گفت:"آنها در پی آن هستند تا در فصل اول سال 90 با گره زدن تحریم‌ها به موج جدید هدفمندی یارانه‌ها مردم را ناراضی جلوه دهند و سپس در فصل چهارم به کودتای مخملی دست بزنند."
زمستان 90 که مصادف با انتخابات مجلس نهم خواهد بود می تواند منجر به کودتای دومی شود که بسیاری از نیروهای اصولگرا که در طول این دوره منتقد دولت کودتا بودند اما در مقابل جنبش سبز هم ایستادند را در بر بگیرد.کودتای دوم که بر اساس شواهد موجود باید در زمستان 90 کلید بخورد پاکسازی عمیقتر و بنیادی تر نیروهای جمهوری اسلامی را در بر خواهد داشت.در این میان شاید فرماندهان سپاه ناراضی، نمایندگان منتقد دولت، وزاری غیر همسو و بصورت کلی تمامی افرادی که در وضعیت کنونی با خواسته های دولت همسو نیستند پاکسازی شوند.این اظهارات در حالی بیان می شود که دولتیان نیز اعلام کردند که در سالهای آتی بسرعت وزارت خانه ها را در هم ادغام خواهند کرد تا چهره دولت بکلی تغییر نماید.این همه تغییرات بنیادی در فاصله کمتر از یکسال آینده خبر از اتفاقات بزرگی می دهد که به زودی به وقوع خواهد پیوست.جنگ قدرتی که می رود میان جناحهای درونی و حتی شاید با خود خامنه ای رقم بخورد.سال 90 سالی تاریخی خواهد بود.
اینها تنها نزاع های درونی اردوگاه کودتا بود .در سوی دیگر این تحولات جنبش سبز قرار دارد .جنبشی که می رود با تکثیر و توسعه خود در بدنه جامعه بر قدرتش بصورت روز افزون بیافزاید.سال 90 باید بصورت کاملا آماده باش در صحنه باشیم که روزهای حساسی در پیش خواهیم داشت.

۱۳۸۹ اسفند ۱۲, پنجشنبه

پیامی به نیروهای سرکوبگر در 17 و 24 اسفند...زدی ضربتی، ضربتی نوش کن

تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نخواهم شد...17 اسفند در صحنه خواهیم بود

یادمان است که شب انتخابات چه گفتی.یادمان است که چه قاطعانه از پیروزیت در انتخابات سخن بر زبان راندی.حضورت را قاطعانه جان بخشیدی و بر طبل تداوم این حضور چه با صلابت کوبیدی.به نیکی می دانستی که با چه کسانی طرف هستی.میدانستی که صحنه آرایی خطرناک یعنی چه.به میدان آمدی و چه جانانه آمدی و ملت همراهت شدند و چه جانانه همراهیت کردند.در طول این بیست ماه هیچ گاه ملت را تنها نگذاشتی.هر روز و هر ساعت خود را به ملت نزدیک تر کردی و پروسه تغییر را چه با سرعت پیمودی.همگام شدن با ملت را به زیبایی درک کردی و جانانه به پایش ایستادی.اما ملت نیز به عهد نانوشته خود مردانه وفا کرد.آمد و ایستاد و کتک خورد و بازداشت شد چرا که گفته بود در حمایت از تو خواهد آمد .گفته بود که می آید و آمد.از صحنه آرایی ها همچون تو نترسید و تسلیم آن نگشت.میر حسین عزیز این چند سطر را می نگارم تا پیامی را به تو دهم پیامی که ایستادگی تو و ملت بزرگ ایران که تو نیز قطره ای از آن هستی پایه های ظلم و جور را به شدت لرزانده است.میر حسین عزیز تو و همسر همراهت و شیخ شجاعمان و همسر باوفایش نیک بدانید که آزادی میهن نزدیک است.10 اسفند آمدیم و فریاد برآوردیم که خواهان آزادیتان هستیم .کودتاچیان همچون بیست ماه پیش حمله کردند و زدند و نعره کشیدند و بازداشت کردند و بازهم همچون گذشته ایستادیم.اما یک تفاوت این بار پدید آمده بود .باور به پیروزی و ایمان به شکست کودتا امری که شاید تا یک ماه پیش بدان باور نداشتیم.سقوط را در رفتارهای بی برنامه شان به وضوح نگریستیم و اکنون در آستانه دومین سه شنبه هستیم.اما باورمند تر از همیشه به سقوط کودتا.
17 اسفند ساعت 5 بار دیگر در صحنه خواهیم بود

Newer Posts Older Posts