۱۳۸۸ اسفند ۸, شنبه

بیانیه سازمان جوانان پیرامون حملات اخیر به حزب پان ایرانیست

در ماهها و هفته های اخیر ایجاد محدودیت و فشارهای وارده بر اندامان حزب و فضاسازی کاذب رسانه ای علیه حزب پان ایرانیست شدت بیشتری به خود گرفته است.
همانطور که هموطنان شریف آگاهند،پان ایرانیست ها بیش از 60 سال است که تلاش گرانی سرسخت و خستگی ناپذیر در راه گسترش اندیشه های ملی و آرمان های بزرگ ملت ایران بوده اند .در طول شش دهه ی گذشته دفاع از تمامیت ارضی سرزمین ایران،کوشش در مسیر ایجاد هماهنگی و همگامی میان تیره ها و اقوام جامعه ی بزرگ ایرانی ،تلاش برای احقاق کلیه ی حقوق ازدست رفته ی ملت ایران،تبیین منافع ملی،تحلیل شرایط منطقه ای و جهانی و همچنین شرایط سیاسی و اجتماعی داخل کشور و تلاش برای تدوین راهبردی که بتواند حداکثر منافع ملی را برای ملت ایران تامین نماید،همواره جزءوظایف و رسالت های پان ایرانیست ها بوده است.بدیهی است در این رهگذر ،فعالیت های حزبی و سیاسی شفاف و همچنین نقد مسئولانه و شفاف از عملکرد و سیاست های هیات های حاکمه ،ابزاری در راستای نیل به این اهداف مقدس بوده است.

اما متاسفانه در آن سوی قضیه ،در 60 سال گذشته ،هیات های حاکمه یا حداقل بخشی از آنها،این نقدهای مسئولانه و منطبق با منافع ملی را تاب نیاورده اندو بدین سان پان ایرانیست ها هم در نظام گذشته و هم در سالهای اخیر ،مورد ستم قرار گرفته اند و با فشارهای وارده از طرف این بخش از هیات حاکمه مانوس گشته اند.

زندان،تبعید،پرونده سازی ،تهدید و ارعاب،محرومیت از حقوق اجتماعی و شهروندی (از جمله محرومیت از در اختیار داشتن پست های رده بالای مدیریتی برای کارمندان پان ایرانیست شاغل دولت،ایجاد محدودیت برای استخدام در دوایر دولتی ،ممنوعیت خروج از کشورو ...)و مواردی دیگر از این قبیل ،گاه و بیگاه ،دامن گیر پان ایرانیستها بویژه فعالین حزب گردیده است.

در وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388،این تضییقات و فشارها ابعاد گسترده تری به خود گرفت و بازداشت های پیاپی و قرارهای وثیقه سنگین برای فعالین پان ایرانیست،همچون دیگر فعالین سیاسی و اجتماعی کشورمان تشدید گردید.اما در هفته های اخیر ،با توجه به شرایط حساسی که کشور ما در آن قرار گرفته است،این تضییقات وارد فاز جدید و قابل تاملی گردیده است.همزمان با فضاسازی کاذب در رسانه های وابسته به جریانات افراطی علیه حزب پان ایرانیست،اقداماتی مشکوک از قبیل حمله به یکی از دفاتر حزب در تهران،یورش به منزل مهندس کرمانی در کرج و انتقال اموال شخصی ایشان به مکانی نامعلوم ،بازداشت چند ساعته تعدادی از جوانان پان ایرانیست در کرج،ایجاد محدویت برای برگزاری مراسم یادبود روانشاد دکتر ابراهیم میرانی ،بازداشت سرور مهندس رضا کرمانی و تنی چند از جوانان پان ایرانیست در فرودگاه اهواز و مواردی دیگر صورت گرفته است;و البته همانطور که گفته شد عناصری افراطی ،مشکوک و احتمالا خودسر،از قبل در رسانه ها و سایت های وابسته ،این گونه تحرکات افراطی را تئوریزه می کنند.لذا با توجه به موارد ذکر شده و با توجه به شرایط خاصی که در آن قرار داریم،موارد ذیل را یادآوری می نماییم:

1-با توجه به حساسیت خاص پان ایرانیست ها نسبت به کیان حزبی،به خصوص در مورد جسارت به سرور مهندس کرمانی و جایگاه ویژه ای که ایشان در میان قاطبه ی پان ایرانیستها دارند و با عنایت به شرایط حساس کنونی که در آن قرار گرفته ایم ،از همه ی یاران پان ایرانیست ،خواستار حفظ کامل آرامش و هوشیاری،در ضمن پی گیری قانونی و منطقی حقوق خود ،هستیم.

2- گویا علیرغم خواست مسئولان ارشد در حفظ آرامش جامعه در شرایط خاص کنونی،بخشی از بدنه افراطی برخی از دستگاهها با دروغ پردازی ،پرونده سازی و اقدامات تحریک کننده غیر قانونی و خودسرانه تلاش دارند تا پان ایرانیستها را در جبهه ی مخالفین مستقیم خود قرار دهند; لذا به دستگاههای امنیتی و انتظامی مسئول ،نسبت به شناسایی و برخورد با این جریان های افراطی و مشکوک و این گونه اقدامات تحریک کننده و تامل برانگیز آگاهی و هشدار می دهیم.

3- این گونه فشارها هیچ گونه تردیدی در عزم راسخ پان ایرانیستها در راه تثبیت و شناساندن منافع ملی ایران ایجاد نخواهد کرد .پان ایرانیست ها همچون گذشته تسلیم این فشارها و تضییقات نشده و با مشی مشخص و شفاف سیاسی و با احساس مسئولیت و رسالت سنگینی که در مقابل آرمان های مقدس نهضت پان ایرانیسم ،که همان آرمان های بزرگ ملت ایران است،دارند،استوار و ثابت قدم این طریق اهورایی را می پیمایند تا به منزل مقصود برسند .

جناب آقای مهندس موسوی ;درود بر شرف و غیرت ایرانیت که همچنان استوار همراه با ملت گام بر می داری

مصاحبه میر حسین موسوی با کلمه منتشر شد و در بخش هایی از این مصاحبه میر حسین عزیز با شجاعت راهیمایی مهندسی شده را علیرغم سخنان چند روز پیش خامنه ای بی ارزش دانست .میر حسین در این مصاحبه از عظمت و خواست ملت سخن گفت.از حقوق ابتدایی مردم که دولت همه آنها را نادیده انگاشته سخن بر زبان راند و بیان کرد که ملت سبز ایران نه علاقمند خشونت است و نه بدنبال خشونت اما از حقوق خویش کوتاه نخواهد آمد .سخنان موسوی براستی زیبا بود وقتی گفت که حضور افراد بعد از 25 خرداد ارزشش قابل مقایسه با این حضور اداری و مهندسی شده برابر نیست .درود بر شرف مهندس موسوی و ملت سبز ایران .باور داشته باشیم که این مجموعه بی شک پیروز است



موسوی:ملت ما می خواهد تحت عنوان خصوصی سازی، بیشترین پروژه های اقتصادی کشور در بنگاه های شبه دولتی و نیز سپاه جمع نشود.

متن کامل گفت و گوی سایت کلمه با میر حسین موسوی به شرح زیر است:
*سه هفته از راهپیمایی ۲۲ بهمن می گذرد و حرف و حدیث زیادی در مورد این راهپیمایی گفته شده است.نظر شما درباره این راهپیمایی چه هست؟
- مراسم ۲۲ بهمن اولین بار نیست که در کشور ما برگزار می شود. این مراسم دنباله راهپیمایی های میلیونی سال ۵۷ به مناسبت های مختلف از جمله تاسوعا، عاشورا و اربعین است. هر ساله کسانی که به انقلاب علاقه دارند در این مراسم شرکت می کنند و معمولا در بسیج مردم برای راهپیمایی، نهادهای سنتی مثل مساجد و هیئت ها نقش بزرگی دارند. معمولا این مراسم در هر سال متأثر از اتفاقات مهم آن سال و فضای سیاسی کشور است و امسال این مراسم تحت تأثیر انتخابات دهم و اتفاقات بعد از آن بود و دولت با هزینه گزاف و بسیج اتوبوس ها و قطارها از سراسر کشور و شکل های خاص اداری سعی کرد اثرات حضور جنبش سبز را در آن خنثی کند.
* راهپیمایی امسال با سال های قبل چه تفاوت هایی داشت؟
- تفاوت ها متأثر از مسائل بعد از انتخابات بود. امسال با توجه به شکل گیری جنبش اجتماعی – سیاسی عظیم سبز، این راهپیمایی به شدت تحت تأثیر نحوه حضور این جنبش در راهپیمایی بود. درهیچ سالی این همه نیروی نظامی و انتظامی و امنیتی به خیابان ها آورده نمی شد. برخوردهای خشن و وحشیانه ای که مخصوصا در میدان صادقیه و بعضی نقاط دیگر دیده شد در سال های قبل نبود. در سال های قبل مردم با هر شکل و قیافه و شعاری که می خواستند در راهپیمایی شرکت می کردند ولی امسال مأموران خشن، حتی طاقت دیدن یک لباس سبز بر تن راهپیمایان جوان و یا حتی یک تسبیح سبز در دست یک روحانی را نداشتند. گمان نمی کنم اثر این برخوردها به سادگی از خاطره مردم برود.
* فکر می کنید حجم مردمی که به جنبش سبز علاقه دارند در این راهپیمایی چقدر بود؟
- آمار دقیقی نمی توان ارایه کرد ولی از طریق قراینی می شود فهمید. یکی از این قراین، وزن جمعیتی راهپیمایی خودجوش ۲۵ خرداد و مقایسه آن با ۲۲ بهمن است و قرینه دیگر فضای خالی میدان آزادی به هنگام سخنرانی و مقایسه آن با سال های پرجمعیت راهپیمایی است. هنوز جوابی برای خالی بودن میدان و این که چرا دوربین ها فقط نقاط محدود نزدیک به جایگاه را رصد می کرده داده نشده است. اینکه مردم مراقب چمن و محیط زیست بوده اند، مخصوصا برای کسانی که سال های قبل حضور مردم در میدان را مشاهده کرده اند، مضحک است. اگر برای نطام تخمین وزن جمعیتی جنبش سبز اهمیت داشت، جلوی ابراز هویت جمعیت های سبز را نمی گرفت. ولی وحشت از آشکار شدن این هویت و دامنه آن، این فرصت تاریخی را گرفت. این امر بیش از جنبش راه سبز، برای حاکمیت مضر بود. روشن است که پنهان نگه داشتن واقعیت، منجر به حذف آن نمی شود و در این مورد بنده یقین دارم که با این برخورد گسترده، این هویت عمیق تر و گسترده تر خواهد شد. ولی بنده و جناب آقای کروبی در مشورتی که داشتیم فکر کردیم پیشنهادی که قبلا داده ایم را تکرار کنیم و آن اینکه اجازه داده شود جنبش راه سبز با توجه به اصل ۲۷ قانون اساسی، برای یک راهپیمایی مردم را دعوت کنند. نحوه استقبال می تواند به حرف و حدیث ها پایان دهد. ما اعتقاد داریم که اگر دعوت جنبش سبز و تشکل های اصلاح طلب و مراجع عظام و دیگر شخصیت های نظام نمی بود، امسال ما یک راهپیمایی بی رمقی داشتیم که اکثریت آن را نیروهای نظامی و انتظامی که از سراسر کشور جمع شده بودن تشکیل می داد، یعنی مسیرهای راهپیمایی وضعیتی می داشتند که میدان آزادی به هنگام سخنرانی داشت.
*گفته می شود تطمیع و تهدید در این راهپیمایی نقش داشته و عده ای به دلیل مسائل مادی در این راهپیمایی شرکت کردند.
- اصطلاح راهپیمایی مهندسی شده را بیشتر می پسندم. بنده با توهین به کسانی که موافق شعارهای جنبش سبز نیستند مخالفم. قرار نیست و قرار نبود که همه با ما هم رأی باشند و اگر کسی با ما هم رأی نیست انسان بدی شمرده شود. همه هموطنان ما هستند. منهای یک عده قمه کش و آدمکش، همه خواهران و برادران ما هستند. حتی نیروهای نظامی و انتظامی برادران ما هستند و می دانیم که مجبور به اعمال خشونت می شوند. البته هزینه های گزاف و استفاده از اهرم های استخدامی و امکانات دولتی برای جمع کردن جمعیت محکوم است. بنده یادم می آید که برای آن که دستگاه دفاعی در زمان جنگ کامیون هایی را برای جبهه در اختیار بگیرد با چه موانع شرعی و اجرایی روبرو بود و حتی در شرایط بسیار بحرانی جنگ، توسط حضرت امام اجازه داده شد از کامیون های شخصی به شرطی استفاده شود که دولت رسما هزینه ها و خسارت های وارده را تقبل کند، که کرد. ولی برای این راهپیمایی، تقریبا بیشترین اتوبوس ها و حتی قطارها برای جمع آوری جمعیت و نیروهای نظامی و انتظامی در اختیار قرار گرفته شده بود. اینگونه مهندسی اجتماعات نه تنها افتخاری ندارد، بلکه شبیه همان ذهنیت استبدادی و رویه های پیش از انقلاب است. در زمان پهلوی ها هم اگر کارمندی در تجمعات مورد نظر آنها شرکت نمی کرد، دچار مشکل می شد. افتخار نظام ما در سال ۵۷ و بعد از آن این بوده که مردم بطور خودجوش در این نوع مراسم شرکت می کردند و افتخار واقعی به شرکت خودجوش مردم در راهپیمایی ۲۵ خرداد و مراسم های بعد از آن است و نه راهپیمایی های مهندسی شده و یا احیانا اجباری با این همه هزینه و فضای امنیتی و ارعاب.
*آیا بین شما و آقایان کروبی و خاتمی مشورتی برای موضع گیری ها و تصمیمات صورت می گیرد؟
- ارتباط با این بزرگواران همیشه وجود دارد. با دستگیری های وسیعی که صورت گرفته، ضرورت این ارتباط مستقیم امروز بیشتر است و بنده خدا را شکر می کنم که هماهنگی خیلی خوبی در این زمینه وجود دارد. البته به نفع کشور بود که بجای سیاست های سرکوب و پرکردن زندان ها، سیاست حمایت از ایجاد یک تشکیلات نیرومند از کسانی که سیاست های ویرانگر موجود را قبول ندارند در چهارچوب نظام وجود داشت و به نظر بنده تنها راه عدم انتقال مدیریت جریان های سیاسی و اجتماعی به خارج از کشور همین است. ولی با انحراف شدید صدا و سیما و یکطرفه شدن آن و بسته شدن روزنامه های کشور و زندانی شدن ده ها روزنامه نگار، به نظر می آید که ایجاد تشکیلاتی که بتواند چهره های مؤثر را دور هم گردآورد تا به صورت آشکار و در چهرچوب قانون اساسی کار را به پیش ببرند فعلا منتفی است و هنوز به اعتقاد اینجانب راهبرد «هر شهروند، یک رسانه» و همچنین گسترش فعالیت های شبکه اجتماعی در جهت گسترش آگاهی های سیاسی و اجتماعی، یک ضرورت است و جایگزینی برای آن وجود ندارد. البته این وضع دشوار در کنار ضررهایی که دارد، منافعی هم داشته است و آن اتکا همه علاقمندان به جنبش سبز به خود و شبکه های بیشمار اجتماعی درجامعه است. در این میان، استفاده از فضای مجازی معجزه کرده است و به صورت یک ساختار کاملا قابل اتکا، افراد و شبکه ها را در اتصال و تعامل باهم قرار داده است. شییه بازارهای سنتی که که تعداد زیادی مغازه، حجره، تیمچه، مسجد، قهوه خانه و غیره را به هم متصل می کند و علیرغم تنوع آدم ها و حجره ها، مفهوم بازار یک ساختار به هم پیوسته از واحدها را تداعی می کند. جالب است در یک راسته بازار، می تواند اختلاف عقیده و سلایق و سرمایه وجود داشته باشد، ولی این تنوع، وحدت مفهومی و وحدت عملی بازار را بهم نمی زند، بلکه جزو نقاط قوت آن است.
* تحرکات خیابانی همواره با خشونت شدید روبرو شده است. نمونه آن را در راهپیمایی ۲۲ بهمن در میدان صادقیه دیدیم. آیا راه حل های دیگری برای پیگیری اهداف قانونی جنبش راه سبز وجود دارد؟
- این سؤالی است که خیلی مطرح می شود. در جواب باید گفت که جنبش سبز نباید اهداف خود را فراموش کند، همانطور که نباید دچار روزمره گی و انفعال بشود و استراتژی خود را از یاد ببرد. هدف جنبش سبز از همان اول، اصلاح در چهارچوب اصولی روشن بود. نقطه اتصال را همگی رنگ سبز گرفتیم. هدف حداقلی و مطمئن که می توانست اجماع گسترده ای ایجاد کند، تحقق اجرای بدون تنازل قانون اساسی بود. البته افرادی و یا حرکت هایی در این بین پیدا شدند که خواستند از این خط بگذرند و یا به اصطلاح خط شکنی کنند، ولی جنبش راه سبز هیچگاه از اجرای بدون تنازل قانون اساسی منحرف نشده است و انشاء الله تا انتها هم همین راه را خواهد رفت. بنده بارها درباره اهمیت پایبندی راه سبز این نقطه کلیدی صحبت کرده ام و به عنوان یک فرد همراه، حراست از آن را مورد تأکید قرار داده ام. صحنه خیابان ها و آنچه در آن گذشته را باید یکی از راه هایی بشماریم که جنبش سبز تلاش کرده است اهداف و نیات خود را به گوش همه ملت و جهانیان برساند. ولی استفاده از خیابان ها، تنها راه نبوده است. ده ها میلیون ایرانی که در این کشور با سانسور، جلوگیری از آزادی ها و اقدامات سرکوبگرانه، سیاست خارجی دمدمی و ماجراجویانه، سیاست های ویرانگر اقتصادی، رواج فساد و دروغ معترض هستند، خواهان تغییراتی هستند که به آنها مجال می دهد با حاکمیت بر سرنوشت خود، این سرنوشت تحمیلی از سوی کارگزاران بی کفایت را تغییر دهند.
ملت ما می خواهد که در رقابت نفس گیر جهانی و منطقه ای، عقب نیفتد. ملت ما می خواهد با جهان خارج به جای دعوا و دشمنی، تعامل داشته باشد و سیاست خارجی توسعه گرا را دنبال کند. ملت ما می خواهد کالاهای تولیدی، اعم از کشاورزی و صنعتی، زیر سیل خانمان برانداز واردات بی حساب و کتاب، مدفون نشود. ملت ما می خواهد تحت عنوان خصوصی سازی، بیشترین پروژه ها و فعالیت های اقتصادی کشور در بنگاه های شبه دولتی و نیز سپاه جمع نشود. ملت ما می خواهد به شاخص های بیکاری و فقر به عنوان یک وظیفه دینی و اسلامی و ملی اهمیت داده شود و … با انبوه تبلیغات شاخص خط فقر و بیکاری و تورم با دستکاری و دروغ، از چشم مردم پنهان نشود. ملت ما می خواهد معلمان کشور بابت درخواست حقوق خود کتک نخورند، کارگران بابت درخواست حق خود مورد تهاجم قرار نگیرند و زنان بابت درخواست رفع تبعیض مورد هجوم تهمت های گوناگون قرار نگیرند. ملت ما می خواهد حکومت اجازه بدهد که در رسانه ملی، صدای همه ملت شنیده شود و نه افراد خاصی که کاری جز بی انصافی و تهمت زنی ندارند. آحاد ملت ما با یکدیگر دوست هستند و دوست ندارند به دو دسته حزب الله و حزب الشیطان، مردم و خس و خاشاک و گوساله و بزغاله تقسیم شوند.
ملت دوست ندارد که این چنین نامه هایش، پیام هایش، گفتگوهای تلفنی اش و پیامک هایش در معرض شنود قرار گیرد. ملت ما آگاه و رشید است و دوست ندارد عده ای معدود به نام مات، آزادی های ملت را محدود کنند، حقوق اساسی آنرا تعطیل کنند، روزنامه هایش را ببندند و هر روز دستورالعمل های آمرانه برای نوشتن، گفتن و شنیدن صادر کنند. باید به هر طریق ممکن از سوی جنبش سبز در سطح کشور و در میان همه اقشار، این آگاهی به مردم برسد که این خواست ملت، خواست جنبش سبز هم هست و نه تنها خواست آن است بلکه این مطالبات را همگانی کند. این مطالبات کاملا اسلامی و عین قانون اساسی و کاملا منطبق با مردم ساالاری دینی ماست. این خواسته ها نه جنبه ضدشرعی دارند که باعث فرمان تیر و قتل و زندانی شود، نه جنبه ضدملی و نه جنبه ضد نظام. این ها حقوق مردم هستند و به همین دلیل مردم از آن حمایت می کنند. آزادی، حقوق بشر، رفع تبعیض ها، تحمل عقاید و نظریات مختلف، مقابله با فساد و تباهی و قانون گریزی، مواردی نیستند که پیگیری آنها چه در سطح خیابان و چه از طریق رسانه ها جرم باشد. برعکس، جلوگیری از طرح این مطالبات، علامت استبداد و تحریف اهداف انقلاب اسلامی است که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شده است.
در پاسخ به سؤال شما باید بدانیم که که زمینه هر تغییر اساسی در جهت اصلاح گری، گسترش آگاهی است. بدون آگاهی گسترده در سطح جامعه، امکان تغییر وجود ندارد. افشاندن بذر آگاهی و گسترش آن به همه اقشار و همه نقاط کشور، تنها از طریق حضور خیابانی فراهم نمی آید، گرچه اجتماعات، حق مردم و یکی از امکانات آنها برای نیل به اهداف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنهاست. مهم آن است که در چهارچوب «هر شهروند، یک رسانه»، هر علاقمند به جنبش سبز، راهی برای گسترش این آگاهی و تعمیق آن در میان همه اقشار و بویژه در اقشار مستضعف جامعه پیدا کند. گسترش اگاهی ها، استراتژی اصلی جنبش است. البته باید متواضع باشیم. هدف آن نیست که تغییرات ناشی از این استراتژی حتما بدست سبزها اتفاق بیفتد. سبز بودن یعنی «خود» در میان نبودن و خودخواه نبودن. در این راه ما هم در صورت امکان از خیابان ها به صورت مسالمت آمیز و قانونی استفاده می کنیم و هم همه امکانات قانونی دیگر. می خواهم به عنوان یک همراه جنبش سبز، باز هم بر گسترش آگاهی در سطح ملی به عنوان مهم ترین وسیله برای نیل به پیروزی تأکید کنم. ما می خواهیم اهدافمان را در کنار مردم و با آنها بدست آوریم.
* نقش حاکمیت و نظام و یا جناح های دیگر را درارتباط با تغییرات چگونه می بینید؟
- جنبش سبز بر سر مطالبات خود حق خود محکم ایستاده است و هر چه آگاهی ملت به حقوق خود بیشتر شود، نیروی عظیم تری پشت این مطالبات قرار خواهد گرفت. این آگاهی، جان های مردم کشور را تغییر خواهد داد و این تغییر، سرمایه ملت برای تغییرات سیاسی و اجتماعی است. نکته ای که دوست دارم به عنوان یک همراه کوچک به علاقمندان راه سبز عرض کنم این است که هدف ما، تغییر در چهارچوب نظام است. ولی هدف آن نیست که این تغییرات حتما بدست این یا آن فرد صورت بگیرد. ما باید یک اصل اخلاقی را بیاد داشته باشیم و آن تصدیق درستی، خوبی و زیبایی است، حتی اگر این درستی و خوبی بدست ما صورت نپذیرد. به همین دلیل، ضمن آن که محکم بر روی خواسته های خود ایستاده ایم، ولی کم هزینه تر می بینیم اگر خود حاکمیت به سمت این راه حل ها که برآمده از خواست ملت و میثاق ملی ماست پیش برود. بنده خیلی واضح و آشکار می گویم هر اقدامی که در جهت احقاق حقوق مردم و اجرای بدون تنازل قانون اساسی صورت گیرد، ما آن را نه علامت ضعف حاکمیت خواهیم شمرد و نه آن را خوار و کوچک جلوه خواهیم داد، بلکه آن اقدام علامت قدرت جمهوری اسلامی خواهد بود. ما دوست داریم که خود حاکمیت، متشکل از همه ارکان آن، تضمین های لازم را برای انتخابات های آزاد، رقابتی و غیرگزینشی فراهم آورد.
ما دوست داریم خود حاکمیت به دنبال آزادی زندانیان، توسعه سیاسی و گسترش فرهنگ آزادی و تنوع رسانه ها و آزادی آنها باشد. بنده صریحا می گویم انتشار «کلمه سبز» و «اعتماد ملی» حتی اگر ضرری هم داشته باشد، ضرر آن کمتر از رسانه های غیرملی داخلی و رسانه های خارجی است. می دانم قبول نخواهد شد، یا حداقل در شرایط کنونی قبول نخواهد شد. ولی می گویم وجود کانال یا کانال های رادویی و تلویزیونی برای جنبش سبز، نظام را تقویت می کند و به وحدت ملی کمک می کند. بنده ترس آن را دارم که محدودیت های فکری باعث شود ما از کشورهای دست چندم منطقه هم عقب بیفتیم و نمی دانم چگونه ملت ما می تواند از خود در مقابل امواج برون مرزی که قطعا به فکر مصالح ملی خودشان هستند، محافظت نماید. مضحک است اگر تصور کنیم با پخش پارازیت، هک کردن ها و فیلتر کردن ها، این امواج را می توانیم کنترل کنیم.
به هر حال، حاکمیت و جناح های مختلف سیاسی، اگر واقع بین باشند، باید بدانند همانطور که جنبش سبز در روز ۲۲ بهمن حضور داشت، آینده خوب برای کشور هم در گرو ایجاد زمینه برای وحدت بین همه مردم و اقشار مردم است و نه توصیف بخش قابل توجهی از ملت به «خس و خاشاک»، «گوساله و بزغاله» و «یک قشر محدود و اندک». سیره پیامبران و امامان ما نشان می دهد که هیچگاه حتی به دشمنان دین دشنام نمی دادند. آنها برای کرامت انسانی ارزش قایل بودند و بجای قضاوت درباره ی انسان ها، با رفتار رحمانی شان سعی می کردند فطرت خداجوی همه آنها را به سوی حق جذب کنن. مردم ما نمی توانند تحمل کنند که به نام دین رفتار های غیر دینی بلکه ضد دینی رواج یابد. وقتی در قرآن صحبت از پیامبر و یارانش می شود، آنان را به مهربانی در میان خود و مقابله محکم با دشمنان بشریت توصیف می کند و قطعا نه در زمان پیامبر و نه بعد از ایشان، همه مسلمانان به یک درجه از ایمان نبودند. مردم ما به خوبی فرق میان دینداری رحمانی و قدرت طلبی در لباس دین را می فهمند. این تعریف یک ملت نیست. این حاکمیت یک فرقه است و دزدیدن مفهوم ایرانیت و حس ملی و این خطرناک ترین راهبردی است که ما اکنون در مقابل آن قرار داریم. سلاح ما در مقابل چنین کژراهه ای، رفتن به سمت میثاق ملی و مذهبی مان و تکیه بر آرمان هایی است که به ایرانی پیشرفته و صلح جو در سطح جهانی و در سطح ملی منجر می شود. در چنین حالتی است که می توان امید داشت مثل سال های دفاع مقدس، همه ملت در مقابل خطرات، متحدا حضور پیدا کند. ملت همه اقشار، همه قومیت ها، همه فرهنگ ه و همه جناح هاست. علاقمندان به جنبش راه سبز به ایرانی بودن خود و همه نمادهای آن افتخار می کنند و طبیعی است که با این روحیه و منش، به تغییر رنگ پرچم کشورمان به شدت مشکوک هستیم و آن را محکمترین دلیل برای عدم علاقه یک فرقه به منافع و ارزش ها و فرهنگ ملی می دانیم.
* در اطلاعیه شماره ۱۷ راه حل هایی برای برون رفت اعلام شده است. آیا غیر از راه حل های ارایه شده، راه حل های دیگری هم می تواند مورد توجه قرار گیرد؟
- یک نکته بسیار حساس در مورد اطلاعیه شماره ۱۷ آن است که قبول وجود بحران، به عنوان بخشی از راه حل شمرده شده است. از سوی دیگر بنده اعتقاد ندارم که راهی برای حل دفعی و ناگهانی این بحران وجود دارد. به عنوان مثال، نمی توان یک راهپیمایی مهندسی شده ترتیب داد و دل خوش کرد که همه چیز تمام شده است. مهم آن است که اکنون قدم هایی برداشته شود که به فرایند بهبود اوضاع دامن بزند. شما در نظر بیاورید که امروز اعلام شود که همه زندانی های سیاسی آزاد شده اند. بنده یقیین دارم که این اقدام قبل از جناح ها و گروه ها، مورد اقبال همه مردم کشورمان قرار خواهد گرفت. و یا شاهد خودداری از خشونت و شهامت ابراز محبت به مردم خوبی که صرفا حق خود را می خواهند و می خواهند از فضای اختناق رهایی یابند باشیم.
ما اثر خس و خاشاک نامیدن مردم را دیده ایم. بگذاریم یکبار هم با احترام با مردم صحبت کنیم. در بعضی موارد، اجتناب از برخی اقدامات نامناسب می تواند به بهبود فضای ملی کمک کند. مثالش رفتار وحشیانه در میدان صادقیه در ۲۲ بهمن و امثال آن و حمله به مردم و خانواده شهدا و فرزندان آنهاست. چه کسی می تواند ادعا کند که این اقدامات فضاحت بار می تواند به نظام ما کمک کند؟ آیا پیوستن آقایان خاتمی و کروبی به صفوف مردم و اعلام عملی وحدت و یکپارچگی به حل بحران کمک می کند یا فرستادن عده ای چماقدار و قمه و زنجیر بدست برای اجرای استراتژی نصر با رعب؟ آیا حکومت می تواند راه حل را در ترساندن ملت بداند؟ اگر چنین پیروری هنر بود، ما و همه جهانیان، حمله صدام به حلبچه را محکوم نمی کردیم و نمی گفتیم او به مردم کشور خود هم رحم ندارد. فیلمی که اخیرا در مورد حمله به خوابگاه دانشجویان پخش شد نشان می دهد که تا چه اندازه روحیه فرقه گرایی، سبعیت ایجاد می کند.
به نظر کسانی که مشغول ضرب و شتم دانشجویان هستند، فرزندان این ملت از حیوانات هم کم ارزش تر می نماید و فاجعه بارتر اینکه در سطوح مختلف، مسئولین می گویند که نمی دانند حمله کنندگان چه کسانی هستند. این توهینی بدتر به شعور دانشجویان و مردم است. آنچه در این فیلم جالب توجه است این است که در میان همین افراد نیروی انتظامی، کسانی دیده می شوند که دیگران را از ضرب و شتم نهی می کنند. ای کاش نیروی انتظامی و نیروهای امنیتی کشور، اقتدار را نه در سرکوب و ضرب و شتم، بلکه در ایجاد فضای امن برای همه ایراانیان، صرف نظر از طرز فکر و عقایدشان، می دانستند. چه ضرورتی داشت فضای میدان صادقیه با نارنجک فلفلی و شیمیایی آلوده شود؟ همه این روش ها، ما را از راه حل های منطقی دور می کند. تضمین انتخابات آزاد، رقابتی، غیرگزینشی و سالم، کلیدی ترین بخش راه حل هاست. اگر این امر حل نشود، ریزش مشروعیت نظام سرعت خواهد گرفت. جنبش راه سبز باید بطور مکرر و در هر شرایط و مکان، روی انتخابات آزاد، رقابتی و غیرگزینشی تأکید کند. همانطور که آزادی زندانی ها، آزادی رسانه ها و برچیده شدن فضای امنیتی در جای خود بسیار مهم هستند و باید ضرورت این راه حل ها را نه تنها به گوش حاکمیت، بلکه به گوش همه مردم کشورمان برسانیم.
*درباره نسبت گروه های مرجع و جنبش راه سبز حرف و حدیث زیادی وجود دارد. نظر شما چیست؟
- جنبش سبز حرکتی است که از بطن گره های مرجع مهم جامعه ما متولد شده و در ارتباط با این گروه ها هم رشد کرده است. در این زمینه بعنوان مثال به نامه ۱۱۶ استاد دانشگاه تربیت مدرس اشاره می کنم. این دانشگاه فرزند انقلاب است و بنده هم به عنوان یک عضو کوچک از خدمتگزاران اول انقلاب، در شکل گیری آن نقش داشته ام. همه می دانند که این دانشگاه دوره کارشناسی ندارد و هرم سنی آن نسبت به سایر دانشگاه ها بالا است. در کارکنان و دانشجویان آن، فراوانند کسانی که که در فعالت های اول انقلاب نقش فراوانی داشته اند. ۱۱۶ تن از اساتید این دانشگاه در کنار بیانیه های مشابه فراوان سایر دانشگاه ها و بیانیه های انجمن های اسلامی و نهادهای دانشگاهی دیگر نشان می دهد تا چه حد حضور جنبش در دانشگاه ها و در میان دانشگاهیان جدی و فراگیر است. بنده می خواهم بگویم همین نسبت را شما در میان پزشکان، معلمان، مهندسین، کارگران، جنبش زنان، ورزشکاران و هنرمندان و دیگر گروه های مرجع می توانید بیابید. یک نگاه ساده و بدون تعصب به جشنواره های دهه فجر نشان خواهد داد که هنرمندان به عنوان قشری به شدت تأثیرگذار کجا ایستاده اند. گفته می شود بعد از انتخابات، نزدیک هزار کلیپ و سرود در مورد جنبش سبز یا حوادث مربوط به آن ساخته شده و تعداد زیادی کاریکاتور، پوستر و نقاشی و سایر تولیدات هنری خلق شده است. چنین تحرکی در تاریخ فرهنگ کشور ما و شاید فرهنگ های جهانی بی نظیر است. بنده ارتباط وثیق جنبش راه سبز با گروه های مرجع را بهترین دلیل برای امید به تحقق خواستهای جنبش در آینده کشورمان می دانم. چرا وقتی میلیون ها دانشجو در سراسر کشور در پشت جنبش سبز است، به آینده امیدوار نباشیم؟
* در مورد روحانیون چطور؟
- در بدنه جنبش، تعداد قابل ملاحظه ای از روحانیون متعهد و آگاه و مبارز حضور دارند. سبزها باید بدانند موضعگیری چند نفر روحانی تندرو و مغرض، نظر همه روحانیت و مراجع نیست. روحانیت اصیل ما هیچگاه مردم را با الفاظ رکیک خطاب نمی کنند یا از قتل و ریختن خون و در محبس کردن بیگناهان حمایت نمی کنند. روحانیت اصیل ما می داند که تهمت و شکنجه و آبروی دیگران را ریختن و تجسس حکمش در اسلام چیست. روحانیون واقعی ما مصالح اسلامی و ملی را از منافع فرقه ای و جناحی تشخیص می دهد و این روحانیون در کنار دانشگاه و متحد با دانشگاهیان هستند و اهمیت این وحدت را می دانند ما روحانیون فعال در جنبش سبز را ذخیره جنبش و پشتوانه بسیار مهم آن می دانیم. حضور آنها در جنبش سبز در شرایطی که از انواع روش ها و وسایل برای متهم کردن راه سبز به بی دینی و وابستگی به بیگانگان استفاده می شود، جنبه حیاتی دارد.
به همین دلیل، به همه کسانی که به امید اینده ای بهتر برای ایران عزیز به جنبش پیوسته اند عرض می کنم که پیوسته مراقب باشیم در دام تبلیغاتی که می خواهد روحانیت کشور را به جنبش بی اعتماد کند نیفتیم. کارناوال روز عاشورای سال ۷۶ و نمایش ها و تمهیدات شبیه آن از یادمان نرود. مخالفان جنبش اگر نه همه، ولی بخشی از آن، به هیچ اصول اخلاقی و دینی پایبند نیستند.
*پیشنهاد شما در مورد مراسم چهارشنبه سوری چیست؟
- مراسم این روز، یادمان جشنواره نور علیه تاریکی است اما علاقمندان به جنبش راه سبز ضمن انکه به نمادها و مراسم ملی و مذهبی دلبستگی دارند، حاضر نیستند که این نوع مراسم ها باعث اذیت و آزار مردم بشود. مخصوصا توجه کنیم که ممکن است مخالفان جنبش بخواهند با برنامه ای که قبلا هم مشابه آن را اجرا کرده اند، جنبش سبز را بدنام کنند. بنده مطمئن هستم که سبزها در هیچ برنامه هنجارشکنانه یا تخریبی که موجب اذیت و ازار مردم بشود شرکت نخواهند کرد. ایجاد انفجار و آتش سوزی با مشی جنبش سبز که تلاش کرده است همواره حرکت هایش مسالمت آمیز و عمیق باشد سازگاری ندارد. سبز بودن به لباس و نماد نیست. سبز بودن به رفتار و اخلاق است. اگر این اصل مهم مورد توجه قرار گیرد و اعضای جنبش یکدیگر را به رعایت آن توصیه کنند، قطعا از آسیب هایی که ممکن است عده ای در لباس جنبش سبز انجام دهند جلوگیری خواهند کرد.
*و نکته آخر؟
- بنده آرزو دارم روزی در کشور شرایطی ایجاد شود که مجموعه پوسترها، نقاشی ها، کلیپ ها و سایر آثار هنری خلق شده یک سال گذشته بدون سانسور به نمایش گذاشته شود و می دانم که انشاء الله با امید و حرکت جنبش سبز، روزی شاهد چنین نمایشگاهی که نشان دهنده شور و شوق ها و دغدغه های ملی ماست، خواهیم بود.

۱۳۸۸ اسفند ۶, پنجشنبه

آهای خامنه ای ،صلاحیت حضور افراد در نظام را مردم آن نظام تعیین می کنند ،رفراندوم برگزار کن تا بفهمی چه کسی صلاحیت دارد

امروز جناب خامنه ای در دیدار با مجلس فرمایشی و نمایشی منفورین ملت (خبرگان)افاضات فرمودند که "افرادی که حاضر نیستند قانون و رأی اکثریت را قبول کنند و نقطه قوتی همچون انتخابات افتخارآفرین چهل میلیونی را تبدیل به نقطه ضعف می کنند، عملا خود را از این کشتی نجات خارج می کنند و صلاحیت حضور در چارچوب نظام اسلامی را از دست می دهند، که از دست داده اند".
ایشان یادشان رفته که میزان رای ملت است و ضمنا یادشان رفته که در چنین اوضاعی که خودشان اقرار به وجود بحران نموده اند تنها مسیری که می تواند نشانگر خروج بحران باشد برگزاری رفراندوم است .
خامنه ای براستی هنوز نفهمیده ای که این ملت معترض با تهدید ساکت نخواهند شد ... یادت رفت که گفته بودی که جنایت کوی دانشگاه کار نیروهای نامشخص و خودسر بود ...این هم فیلمش ...این فیلم که بیانگر عمق جنایت و وحشیگیری نیروهای تحت امرت است ...براستی در چه خوابی فرو رفته ای و گویا بیداریت روز سقوطتت خواهد بود پس بنشین و سقوط نهایت را نظاره گر باش

عکسی زیبا از شیر ایرانی در مقابل گرگ تجزیه طلب

تا باشد آذربایجان پیوند ایران است و بس///

 این گفت با صوتی رسا فریاد آذربایجان

۱۳۸۸ اسفند ۵, چهارشنبه

بزرگداشت جشن اسفندگان (روز زن ایرانی) در شهر تا ابد پایدار تبــریز


به قلم :علی عجمی

...پنجم هر ماه در گاهشماری ایرانی – زرتشتی با نام سپندارمزد روز شناخته می شود و 29 بهمن ماه (پنجم اسفندماه باستانی برابر میشود با 29 بهمن در گاهشماری خیامی امروزی) در هر سال به عنوان روز بزرگ اسفندگان یا سپندارمزگان جشن گرفته می شود.

این جشن در ایران باستان به جشن زایش زمین معروف بود و از دیگر سو ایرانیان کهن در این روز با دادن هدیه به زنان خود مقام آنان را در همبودگاه (جامعه) پاس می داشتند و به نوعی عشق و مهر خود را به آنان نشان می دادند.امروزه همراه با اثرات جهانی شدن، فرهنگ ها نیز به سوی گلوبالیزه شدن پیش می روند، اما در این دایره تنها فرهنگ غربی است که در حال گسترش دادن خود در پهنای گیتی است نه سایر فرهنگ ها. به عبارت بهتر آنچه عملا در جهانی شدن فرهنگ ها دیده می شود صدور فرهنگ از مغرب زمین به خاورزمین می باشد و میان این دو ارتباطی دو سویه مشاهده نمی شود.
اکنون چند سالی است که جشن "والنتاین" نیز که از محصولات فرهنگی مغرب زمین به شمار می رود در کشور ما رواج یافته و شماری از ایرانیان این روز را به عنوان روز عشق به ذهن سپرده اند.این در حالیست که مفهوم عشق در غرب با درون مایه آن در فرهنگ شرقی به ویژه فرهنگ ایران زمین بسیار متفاوت است.
عشق و مهر در فرهنگ ایرانی معنای گسترده ای دارد و نمودهای بیشماری پیدا می کند.اما در فرهنگ غربی به هیچ روی نمی توان چنین معانی را برای عشق و مهر متصور بود. عشق در میان غربیان برتر از مفاهیم ظاهری سطحی را دربر نمی گیرد و مفهموم و ارزش معنوی آن به هیچ روی نمی تواند از پوسته فراتر رود. بنا براین بسیاری از ایرانیان با تعیین یک روز ویژه برای پاسداشت مهر و عشق با معیار های غربی مخالف اند.


آرامگاه شاعران شهر تبریز (مقبره الشعرا)


امسال صدها تن از جوانان در شهر تبریز با گردهمایی در مقبره شاعران این شهر (مقبره الشعرا) با گرامیداشت روز سپندارمز و یادآوری جشن اسفندگان ، به سایر هم میهنان خود نیز پیامی مهم فرستادند:
نسل جدید ایران خواهان پاسداری از فرهنگ اصیل و ناب ایرانی است. نسل جدید ایران ضمن پذیرفتن مدرنیته و الزامات آن به فرهنگ ملی ِ خود نیز به شدت وفادار است. نسل جدید ایران می خواهد بگوید همانطور که ما اسلام را بدون پذیرش عرب و فرهنگ عربی پذیرفتیم، مدرنیته غربی را نیز بدون آنکه بخواهیم غربی وار زندگی کنیم، می پذیریم.
جان کلام جوانان ایران زمین در این عبارت خلاصه می شود: برای ما، فرهنگ ملی ِ ما. فرهنگ ملی عامل پرورش نیروی خلاقه نسل است. هر نسلی باید ثمره کوشش نسل های پیشین را بگیرد و بر آن بیفزاید. اینک ما چه می گیریم و چه بر آن می افزاییم؟
فرهنگ ملت ایران نمی تواند ریزه خوار تمدن بیگانگان باشد.

پس برای ما : فرهنگ ملی ما

این مراسم که با همت انجمن فرهنگی افراز، بنیاد ایران ما، کانون فرهنگی دانشکده هنر و معماری، کانون ایران شناسی دانشگاه تبریز و سایر میهن پرستان آذربایجان برگزار شده بود ساعت 15 سه شنبه 29 بهمن ماه در مقبره الشعرای تبریز با خواندن قطع نامه و سخنرانی یکی از دانشجویان و سپس همخوانی سرود ای ایران توسط باشندگان آغاز شد،در ادامه میهن پرستان آذری با ادهدای دسته گل بر مزار شهریار شاعر بزرگ ملی و خواندن سروده ای از این نامدار پایان یافت.دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز،دانشگاه نبی اکرم،دانشکده هنرهای اسلامی،دانشگاه تربیت معلم آذربایجان و دانشگاه ملی تبریز برپا گردید.در این مراسم کارت های تبریک ِ ویژه ی این روز از که سوی نهادهای مختلف تهییه شده بود پخش گردید.میهن پرستان آذری ضمن سپاس از مسئولان مقبره الشعرا و حسن توجه و.......................................
..................................................................................................................................................................................27 بهمن 1386 ساعت 23:14
جلال خالقی مطلق
ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه که در سال 391 هجری (1001 میلادی) تألیف کرده است، آنجا که درباره ی جشن های ایرانی سخن می گوید، از جشنی نام می برد که در روز اسفندارمذ در ماه اسفندارمذ، یعنی در پنجم اسفند برگزار می شد.
او می نویسد :

«اسفندارمذماه الیوم الخامس منه و هو روز اسفندارمذ عید لاتّفاق الاسمین و معناه العقل و الحلم و اسفندارمذ هوالموکّل بالارض و الموکّل بالمرأه الصالحه العفیفه الفاعله للخیر و المحبّته لزوجها، و کان فیما مضی هذا الشهر و هذا الیوم خاصّه عید النساء و کان الرجال یجودون علیهنّ و قد بقی هذالرسم باصفهان و الریّ و سائر بلدان فهله و یسمی بالفارسیّه مژدکیران ...»[1]

(اسفندارمذماه. روز پنجم آن روز اسفندارمذ است و آن جشن همخوانی دونام [ ماه و روز ] است. معنی اسفندارمذ خرد و بردباری است و اسفندارمذ فرشته ی نگهبان بر زمین است و فرشته ی نگهبان بر زنان درستکار و پاکدامن و نیکوکار و شوهردوست. در گذشته این ماه و این روز بویژه جشن زنان بود و چنین بود که مردان به زنان بخشش می کردند و این آیین هنوز در اصفهان و ری و دیگر شهرهای پهله برجای است و آن را به فارسی مژدگیران [ در دو دستنویس دیگر کتاب : مردگیران ] می نامند.)[2]

بیرونی درباره ی این جشن در کتاب التّفهیم نوشته ی سال 420 هجری (1029 میلادی) نیز سخن گفته است : «و [ اسفندارمذ ] پنجم روز است از اسفندارمذماه. و پارسیان او را مردگیران خوانند. زیراک زنان به شوهران اقتراح ها [ = درخواست ها ] کردندی و آرزوی های خواستندی از مردان.»[3]

بیرونی همچنین در کتاب قانون مسعودی نوشته ی سال 422 هجری (1031 میلادی) یکبار دیگر از این جشن نام می برد و می نویسد :

«و اما الیوم الخامس من اسفندارمذماه فاسمه اسم الملک الموکّل بالارض و بالنساء العفیفات، و قد کان فیما مضی عید اللنساء خاصه، و یسمی مردکیران ای باقتراحاتهن.»[4]

(و اما روز پنجم از ماه اسنفدارمذ، نام آن نام فرشته ی نگهبان بر زمین و بر زنان پاکدامن است، و آن در گذشته بویژه جشن زنان بود و آن را مردگیران نامیدند، چون زنان از مردان آرزوها خواستند.)

پس از بیرونی، گردیزی نیز در کتاب زین الأخبار نوشته شده در سال های 442 تا 443 هجری (1050 تا 1051 میلادی) از این جشن یاد کرده و نوشته است :

«این روز پنجم اسفندارمذ باشد و این هم نام فرشته است که بر زمین موکل است و بر زنان پاکیزه ی مستوره. و اندر روزگار پیشین این عید خاصه مر زنان را بودی. و این روز را مردگیران گفتندی، که به مراد خویش مرد گرفتندی.»[5]

در نگاه نخستین، پاسخ به این پرسش که آرزوهای زنان در آن جشن و نام درست آن جشن چه بود، آسان می نماید. چون در گزارش نخستین سخن از «زنان درستکار و پاکدامن و نیکوکار و شوهردوست» است و در گزارش دوم سخن از «شوهران» است و در دو گزارش دیگر نیز سخن از «زنان پاکدامن» و «زنان پاکیزه ی مستوره» است و همه ی این توصیف ها رهنمون بر این هستند که در اینجا عموم زنان منظور نیستند، بلکه زنان شوهرداری که چون همه ی سال شوهر را از خود خرسند و خشنود داشته و در خانه داری و پاکدامنی و روی پوشاندن از مردان بیگانه دست از پا خطا نکرده بودند، به پاداش آن در روز پنجم اسفند از شوهر برای خود درخواست کفش و جامه ای نو می کردند و یا از او می خواستند که
کاسه و کوزه ی آبخوری را که بارها شکسته و بند خورده بود، دیگر دور بیاندازند و کاسه و کوزه ی نویی بخرند.
با این برداشت، پس نام درست این جشن نیز باید «مزدگیران» بوده باشد. همچنین آمدن گونه ی مژد که گویشی از مزد است، در دستنویسی از نیمه ی دوم سده ی یازدهم هجری که دیگر کاربرد مژد چندان محتمل نمی نماید، می تواند رهنمون بر کاررفت مژد در دستنویس های کهن باشد و تأیید بر اینکه در کتابت مرد یک نقطه از قلم افتاده است.

ولی موضوع به این سادگی نیست :

1- از سه دستنویسی که اساس تصحیح کتاب التّفهیم بوده، نویسش «مژدگیران» تنها در دستنویس مورخ 1079 هجری آمده است و دو دستنویس دیگر، یکی مورخ 1254 هجری و دیگری بی تاریخ و محتملا از نیمه ی دوم یازدهم هجری [6] «مردگیران» دارند.
همچنین در التّفهیم و قانون مسعودی و زین الأخبار «مردگیران» آمده است.

شادروان همایی مصحح التّفهیم در پی نویس کتاب به گونه ی «مژدگیران» در آثارالباقیه اشاره کرده است و این توضیح او روشن می کند که در دستنویس التّفهیم حتما «مردگیران» بوده و نیز اگر این نام در نگارش عربی کتاب التّفهیم که همائی در چاپ دوم کتاب در دست داشته بوده، صورت دیگری می داشت لابد مصحح از آن یاد می کرد.[7]

2- جمله ی پایان گزارش گردیزی که می نویسد: «و این روز را مردگیران گفتندی که [ زنان ] به مراد خود مرد گرفتندی»، نه تنها تأییدی بر درستی «مردگیران» دارد، بلکه می توان آن را حمل بر آزادی زنان در این روز در معاشرت با مردان و یا دست کم اشاره ای به رسم همسرگزینی دختران در این روز گرفت (ما پایین تر دوباره به این مطلب بازمی گردیم).

3- از جمله ی پایان گزارش گردیزی که بگذریم، دیگر اشارات گردیزی و بیرونی درباره ی درستکاری و پاکدامنی و نیکوکاری و شوهردوستی و
پاکیزگی و پوشیدگی زنان، همانگونه که در بالا گفته شد، همه گونه ی «مزدگیران» را توجیه می کنند و نه «مردگیران» را.
از اینرو در واقع جای شگفتی است که کاتبان جز در یک مورد «مردگیران» را به «مزدگیران» تغییر نداده اند. به سخن دیگر، اگر در اصل «مزدگیران» نوشته شده بود، بسیار بعید می نمود که با این توصیفی که در این گزارش ها از زنان شده است، پنج یا شش کاتب در چهار اثر «مزدگیران» را به سهو یا به عمد «مردگیران» بنویسند و تنها یک کاتب در یک اثر «مژدگیران» [8]

4- گونه ی «مژدگیران» که یکبار بکار رفته است، می تواند کوتاه شده ی «مژده گیران» نیز باشد. ولی از سوی دیگر، مژده را می توان به معنی «مزد» نیز گرفت.

در جستجوی جای پای دیگری از این جشن به روایات دیگری نیز برمی خوریم که نظر ما را در بالا کمابیش تأیید می کنند :

نظامی گنجه ای در شرف نامه (سروده پس از سال 593 هجری - 1197 میلادی)، پس از شرحی که درباره ی ویران گشتن آتشکده ها و کشته شدن هیربدان بدست اسکندر می آورد، سپس می نویسد که یکی دیگر از آیین های بد مجوس که اسکندر برانداخت آیین زیر بود :

دگر آفت آن بود کاتش پرست همه ساله با نوعروسان نشست
به نوروز جمشید و جشن سده که نو گشتی آیین آتشکده
ز هر سو عروسان نادیده شوی ز خانه برون تاختندی به کوی
رخ آراسته، دست ها در نگار به شادی دویدندی از هر کنار
مغانه می لعل برداشته به یاد مغان گردن افراشته
ز برزین ِدهقان و افسون ِزند برآورده دودی به چرخ بلند
همه کارشان شوخی و دلبری گه افسانه گویی، گه افسونگری
جز افسون چراغی نیفروختند جز افسانه چیزی نیاموختند
فروهشته گیسو شکن در شکن یکی پایکوب و یکی دستزن
چو سروسهی دسته ی گل بدست سهی سرو زیبا بود گل پرست!
سر سال کز گنبد تیزرو شمار جهان را شدی روز نو
یکی روزشان بودی از کوی و کاخ به کام دل خویش میدان فراخ
جدا هر یکی بزمی آراستی وز آنجا بسی فتنه برخاستی
چو یک رشته شد عقد شاهنشهی شد از فتنه بازار عالم تهی
به یک تاجور تخت باشد بلند چو افزون شود ملک یابد گزند
یکی تاجور بهتر از صد بود که باران چو بسیار شد بد بود
چنان داد فرمان شه نیک رای که رسم مغان کس نیارد بجای
گرامی عروسان پوشیده روی به مادر نمایند رخ یا به شوی [9]
اگر از زهرپاشی های نظامی چشم پوشی کنیم، به پیروی از گزارش او زنان در آغاز سال خود را می آراستند و یک روز در کوچه ها راه می افتادند و به پایکوبی و افسانه گویی و شادی می پرداختند. اینکه نظامی در آغاز با مبالغه و زخم زبان و تهمت می گوید که «کار آتش پرست سراسر سال نشستن با دختران بود»، شاید اشاره ای بدین باشد که در پایان آن روز که زنان از آزادی برخوردار بودند، رفتن به آتشکده برای توبه از گناهان کرده یا ناکرده نیز جزو برنامه ی این جشن بود.
نظامی برای این جشن بهاری نامی نمی برد، ولی اینکه او این جشن را ویژه ی «عروسان نادیده شوی»، یعنی «دختران شوهرنکرده» دانسته است، همان نام مردگیران را به ذهن می آورد.
و اما خواست او از موضوع بیت های 15 تا 17 چیست ؟ چرا نظامی ناگهان در گزارش این جشن به این مطلب پرداخته است که برای یک کشور یک تاجور بس است و سپس دوباره و در پایان، سخن را به «عروسان پوشیده روی که باید رخ خود را یا به مادر نشان بدهند یا به شوی»
کشانده است ؟ ارتباط این دو موضوع در چیست ؟
به گمان نگارنده مقصود نظامی اینست که در آن روز زنان کوی و بازار را از نظم و قانون هرروزه می انداختند و در واقع زنان در آن روز حاکم بر شهر بودند، یعنی رسمی کمابیش مانند رسم کوسه برنشین و میر نوروزی.

جای دیگری که جای پایی از این جشن بهاری زنان می یابیم در شاهنامه است. در این کتاب در آغاز داستان «بیژن و منیژه» پس از آنکه گرگین برای بیژن از جشن دختران بزرگان توران سخن می گوید و بیژن را بدان جایگاه می کشاند و میان منیژه و بیژن دیدار می افتد، از زبان منیژه به بیژن می شنویم که دختران بزرگان هر ساله در نوبهار در آن جایگاه جشن می گیرند :

که من سالیان تا بدین مرغزار همی جشن سازم به هر نوبهار [10]
چنانکه خوانندگان می دانند، منیژه، بیژن را به چادر خود می برد و با هم به آمیزش و کامرانی می پردازند. در این داستان سخنی از نام آن جشن نیامده است و رفتار آزاد منیژه را هم می توان حکایتی جدا از موضوع سخن ما دانست. ولی در اینجا نیز دست کم تا این اندازه مسلم است که دختران در هر نوبهار جشن می گرفتند و به کام دل شادی می کردند.

در شاهنامه در سرگذشت بهرام چوبین در ترکستان نیز از یک جشن ِبهاریِ ِزنان که هرساله برگزار می شد گزارش شده است.[11] اگرچه جای این جشن در ترکستان و شرکت کنندگان در آن دختران بزرگان ترک اند، ولی این موضوع در واقع چیزی جز نسبت دادن رسوم ایرانی هنگام روایت سازی به سرزمین های دیگر نیست.

شاید در متون فارسی و ایرانی نمونه های دیگری نیز در ارتباط با این جشن باشد که از نگاه نگارنده نگذشته و یا در یاد او نمانده است.
ما فعلا جستجوی بیشتر در این زمینه را می گذاریم و در پایان می پردازم به مقایس های میان این رسم ایرانی با رسمی کمابیش همسان در میان برخی از کشورها مسیحی غرب.

از دیرباز برخی همانندی ها میان آیین های نوروزی و پیش نوروزی با آیین های عید پاک یا عید قیام مسیح (Easter) و رسم های پیش از آن نظر پژوهندگان را به خود جلب کرده است. از آن جمله است دادن تخم مرغ رنگ کرده، افروختن آتش برای راندن زمستان و دیو سرما، مانند رسم آتش افروختن در جشن چهارشنبه سوری، راه انداختن هیاهو با کوبیدن طبل و زدن اشیایی به یکدیگر برای راندن ارواح خبیث، مانند رسم قاشق زنی در ایران و یا پاشیدن آب به یکدیگر، مانند آنچه در جشن آبریزگان در ایران مرسوم بود.[12]
یکی از جشن های پیش از عید پاک جشنی است که در آلمان آن را «Fastnacht» یعنی «روز پیش از آغاز ایام روزه»(Shrove Tuesday)
می نامند و در جزو مراسم آن راه انداختن کارناوال در برخی جاها و در برخی از کشورهای مسیحی غرب است. این جشن در گذشته مراسم بسیاری داشت که همه ی آنها برجای نمانده است. از جمله یکی نیز ریشخند کردن «دوشیزگان خانه مانده» بود، یعنی در واقع تشویق دخترانی که زمان شوهر کردن آنها رسیده یا گذشته بود به گزیدن همسر.[13]
در این جشن دختران و عموما زنان در معاشرت خود با مردان از آزادی بسیاری برخوردارند تا آنجا که در زبان مردم این جشن را به نام زنان «Weiberfastnacht» می نامند و برای خود تاریخچه ای جدا دارد. آخرین روز این جشن سه شنبه است. روز پیش از آن را «Rosemontag» یا «دوشنبه ی گل سرخ»(Manday before Lent) روز به راه اندختن کارناوال و روز پس از آن را «Aschermittwoch» یا «Ash Wednesday» می نامند که در واقع روز کلیسا و توبه از گناهان است و وجه تسمیه ی آن چنین است که در این روز با خاکستر ِتبرک یافته بر پیشانی مومنان صلیب می کشیدند.
همچنانکه جشن های ایرانی با آیین های پیش از اسلام در ایران ارتباط دارند، این جشن ها در غرب مسیحی نیز بازمانده های آیین های پیش از مسیحیت اند که با مسیحیت کمابیش پیوند خورده اند.
از سوی دیگر، اگر همسانی هایی را که میان آیین های ایرانی و غرب مسیحی هست، به دلیل کثرت آنها همه را حمل بر اتفاق نکنیم، باید ریشه ی آنها را در زمان های بسیار کهن زندگی مشترک این اقوام جستجو کرد.[14]
ولی اگر همه ی این همانندی ها را اتفاقی هم بگیریم، باز وجود این آیین های همسان در غرب مسیحی مثالی است در تایید آنچه درباره ی چگونگی جشن زنان در ایران گفته شد.

از آنچه رفت می توان چنین نتیجه گرفت که در ایران کهن، یک جشن بهاری زنان بوده که در آن روز زنان از آزادی بیشتری برخوردار بودند و بویژه دختران «دم بخت» به همسرگزینی تشویق می شدند و از این رو این جشن را «مردگیران» می نامیدند.
سپس تر با نفوذ بیشتر مذهب این جشن نخست تغییر ماهیت داده و جشن زنان شوهردار شده و این دسته زنان در آن روز از شوهران خود به پاس یکسال پارسایی و خانه داری و شوهردوستی «مزد» می گرفتند، تا اینکه همین نیز رفته رفته فراموش شده است.

روز این جشن پنجم اسفند بود. پر بیراه نیست اگر بانوان روشنفکر ایرانی دست کم، کنگره ها و جلسات ویژه ی مسایل زنان را در این روز برگزار کنند تا یاد آن جشن دوباره زنده گردد.



--------------------------------------------------------------------------------


بن نوشت ها و پانوشت ها :
1. بیرونی خوارزمی، ابوریحان محمد بن احمد، الآثار الباقیه عن القرون الخالیه، به کوشش ا. زخائو ،(E. Sachau). لایپزیگ 1923، ص 229.
2. بنگرید همچنین به : بیرونی، ابوریحان، آثارالباقیه، ترجمه ی اکبر داناسرشت، تهران 1321، ص 263.
3. بیرونی، ابوریحان، کتاب التّفهیم لأوائل صناعه التّنجیم، به کوشش جلا لالدّین همائی، چاپ دوم، تهران 1352، ص 260.
4. بیرونی، ابوریحان، کتاب القانون المسعودی فی الهیئه و النجوم، حیدرآباد دکن 1373 (1954) یکم، ص 266.
5. گردیزی، ابوسعید عبدالحیِّ بن ضحّاک ابن محمود، زین الأخبار، به کوشش عبدالحیّ حبیبی، تهران 1347، ص 2.
6. درباره ی دستنویس های کتاب بنگرید به گزارش پیرایشگر در صفحه های LIV - LVI.
7. مشروط بر اینکه نگارش عربی کتاب نیز این بخش را داشته باشد. نگارنده بدان دسترسی نیافت.
8. البته اگر باز هم دستنویس های دیگری از این آثار در دست باشند یا به دست بیایند، این حساب ما به سود یکی از دو صورت این نام تغییر خواهد کرد.
9. نظامی گنجه ای، الیاس بن یوسف، شرف نامه، به کوشش ع. ع. علیزاده، باکو 1947، ص 203 و 204.
10. فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه، به کوشش نگارنده، سوم 318 - 176.
11. شاهنامه، هشتم (زیر چاپ) 177 - 2315، 179 - 2351، 180- 2359.
12. آثارالباقیه، ص 229؛ زین الاخبار، ص 247.
13. چون بی شوهر ماندن دختران گاه نیز به علت سخت گیری زیاد آنها در برگزیدن همسر بود و از اینرو نیاز به تشویق نزدیکان داشتند. در شاهنامه در پادشاهی انوشروان در داستان «درج سربسته» از یکی از این دختران شوی گریز سخن رفته است. در آنجا دختری به فرستاده ی بزرگمهر که از دختر می پرسد که شوی دارد یا نه، می گوید (هفتم، زیر چاپ، بیت 3649) :

مرا - گفت - هرگز نبوده ست شوی نخواهم که بیند مرا شوی روی
یک مثال دیگر و مشهور آن، داستان دختر پادشاه روس در گنبد سرخ در هفت پیکر نظامی است.

14. نگارنده گمان دارد که درباره ی این جشن در ایران و مقایسه ی آن با آیین های همسان در غرب در نوشته های یکی از ایران شناسان مطلبی خوانده باشد، ولی نام نویسنده و اثر او را به یاد ندارد. از چند تن از همکاران نیز در این باره پرسش کردم، آنها نیز چیزی نمی دانستند. اکنون نمی دانم که دچار وهم شده ام و یا در آغاز جوانی گرفتار نسیان پیری !

۱۳۸۸ اسفند ۴, سه‌شنبه

ظلم و جفای وارد شده بر دانشجویان در آن شب دهشتناک چون بغضی ترکید و جهان مبهوت وحشی گیری کودتاچیان شد

بغضی ترکید ...فیلمی افشا شد و جهان را در حیرت فرو برد .در حالی که چند روزی از افاضات سخفیانه آقای لاریجانی در اجلاس حقوق بشر نمی گذرد فیلمی توسط تلویزیون بی بی سی منتشر شد که از عمق جنایات و ددمنشی کودتاچیان در 25 خرداد پرده برداشت.
آقای لاریجانی اینان که در کنار هم روی زمین نشانده اند و با هر وسیله ای که می توانند می زنند و تحقیر می کنند و وحشیانه ترین اعمال را بر سرشان می آورند عزیزترین فرزندان این مرزو بوم هستند ...اینان آینده سازان ایرانشان هستند و در راه سازندگی کشورشان در محیطی که همه جای جهان امن ترین محیط است گرد هم می آیند تا تحصیل کنند وعلم بیاموزند.
آقای لاریجانی نماینده حقوق بشر دولت کودتا این فیلم را دیده اید ؟(چه سوالی چه بسا خود آن جا حاضر بوده باشید و بصورت زنده دیده باشید)از وحشی گری و ددمنشی چیزی کم نگذاشتید .
صادق شجاعی زیبا نوشته :
زخم چرکین حمله ددمنشانه به کوی دانشگاه با پخش فیلم جدیدی دوباره سر باز کرد. صحنه‌ها آنچنان روشند که جای هیچ انکاری را باقی نمی‌گزارد. برای دانشجویان هم فرق ندارد که دستور حمله را نیروی انتظامی داده یا قرارگاه ثارالله. چیزی که در این میان بیشتر از همه روشن است، تهیه فیلم توسط خود نیروهای حاکمیت است و اینکه تا به حال کوچکترین برخوردی با عوامل این جنایت صورت نگرفته است.
دو روز بعد از اعلام نتایج ریاست جمهوری نیروهای انتظامی به همراه لباس شخصی ها به کوی دانشگاه حمله کردند و خسارات فراوانی را به این مکان وارد آوردند . گاز اشک آور ، استفاده از گلوله های ساچمه ای ،ضرب و شتم دانشجویان و تخریب اموال آنها فاجعه ای را به بار آورد که مجلس محبور به دخالت شد و کمیته ای را برای بررسی این حوادث در نظر گرفت و قرار شد احمدی مقدم در مجلس حضور یابد . با گذشت هشت ماه از این رویداد تلخ که منجر به شهادت ۵ تن از دانشجویان شد هنوز هیچ محکمه‌ای برای عاملان آن برگزار نشده است.
این فیلم که توسط بی بی سی منتشر شد نشان می دهد که چگونه نیروی انتظامی و گارد ویژه با حمله شبانه به کوی دانشګاه تخریب اموال دانشجویان و شلیک گاز اشک آور محیطی از رعب و وحشت برای دانشجویان ایجاد کردند.




۱۳۸۸ اسفند ۱, شنبه

تحریف تاریخ مشروطه در سیمای کودتا ...همسویی کودتاچیان با جریانات تجزیه طلب

سریال سالهای مشروطه که این شبها از شبکه سوم سیما هر شب در حال نمایش است همچون سایر کارهایی که پیشتر در سیمای کودتا ساخته و به نمایش درآمده اقدام به تحریف عجیب تاریخ و ملت سازی نموده است.
در این سریال که از سلطنت ناصرالدین شاه شروع می شود و به حوادث سالهای مشروطه می پردازد به نحو چشمگیری تاریخ آن دوران را مورد تحریف قرار داده است.من منتقد فیلم نیستم و قصدم توضیح تمام بخشهای این سریال نیز نیست بلکه تنها به مواردی کوچک از تحریفی بزرگ که در حال شکل گیری است اشاراتی بسیار جزیی خواهم کرد:
1)اتابک صدراعظم شاه توسط جوانی بنام عباس آقا در مثابل مجلس ترور می شود و پس از ترور وی بدلیل عدم توانایی در گریختن از مهلکه تیری نیز به سر خویش شلیک کرده و خودکشی میکند.در حالیکه در سریال پس از انجام این ترور شخصی که دیده نمی شود عباس آقا را به قتل می رساند ودیالوگ پس از ترور نشان می دهد که  کارگردان سعی دارد به بیننده القا کند  که ترور از سوی انگلیس و انجمن های فراماسونری ترتیب داده شده و کشتن عباس آقا نیز در همین راستا بوده است.
2)وزنی که بر خلاف واقعیت به شخصیت شیخ فضل الله نوری داده شد خود بیانگر عمق تحریف تاریخ است.شیخ فضل الله که خود از مخالفان سرسخت مشروطه و از بانیان شکست اولیه آن بود در این سریال شخصیتی بسیار مردمی و عاقل تلقی شده که کل جریان مشروطه را زیر نظر دارد و رهبری آن را در انحصار گرفته و آیت الله طباطبایی و بهبانی نیز در اطراف وی در حرکت هستند.
3)در زمانی که جنگ میان مشروطه چی ها  به رهبری ستارخان و نیروهای دولت کودتایی محمد علی شاه با حمایت روسیه در جریان است کارگردان وقتی می خواهد بخشی از این صحنه نبرد را به تصویر بکشد در گفتمانی که میان ستارخان و یکی از زنان مبارز روی می دهد چندین بار از واژه ملت آذربایجان استفاده می کند .این حرکات ریز و هدفمند اگر چه همانند رفتار آقای احمدی نژاد در دولت کودتاییش با واژگانی چون ملت ایران ،ایرانیان غیور و ... به سرعت پوشانده می شود اما بر آگاهان امر مستولی نیست که هدف از این رفتارها چیست؟استفاده از ادبیات پان ترکیستی در چنین سریالی زچه رو شکل می گیرد ؟نزدیکی نیروهای تجزیه طلب و دولت کودتا به کدامین سو می رود؟

ایرادات تاریخی بسیاری بر این سریال وارد است که من بخش بسیار اندکی از آن را مطرح نمودم .سیمای کودتا با همسویی با جریانهای تجزیه طلب در حال صدمه زدن به اتحاد و یگانگی کشور هستند.به امید پیروزی جنبش مردمی و قدرتمند سبز ملت ایران و شکست این دشمنان عظمت ایرانیان

۱۳۸۸ بهمن ۳۰, جمعه

قدر این زیبایی و تنوع گفتاری اقوام ایرانی را بدانیم و بدان مفتخر باشیم

ایران فرش رنگینی است .رنگین کمانی از اقوام گوناگون که در کنار هم و پیوسته با هم توانسته اند فرش رنگینی بنام ملت ایران را پدید آوردند.اقوام این مرز پرگهر در درازای تاریخ همواره در کنار هم با مسالمت و مهربانی زیسته اند.این اقوام که هر یک با گویش و زبانی متفاوت و زیبا که دل هر شنونده ای را به تسخیر در می آورد مجموعه ای عظیم را پدید آورده اند که موجبات بارور شدن و اعتلای این میهن باستانی را رقم زده است.بی شک هر یک از این زبان ها و گویش های رایج در نقاط مختلف ایرانزمین ویژگی های خاص خود را دارد و بر همه وطن پرستان واجب است که به پاسداشت این میراث به یادگار مانده از پیشینیانمان بکوشیم .روز جهانی زبان مادری یکی از این فرصت هاست تا نسبت به حفظ و حراست از این میراث گرانبها کوشا باشیم . .می بایستی در یک دولت ملی برآمده از ملت ایران زبان و گویش محلی اقوام را ارج بنهیم چرا که خود این تنوع در کنار زبان ملی و شیرین فارسی موجبات رشد و اعتلای کشور را در بر خواهد داشت.

۱۳۸۸ بهمن ۲۹, پنجشنبه

دکتر خسرو فرشیدورد در تنهایی درگذشت


«این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست///
این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست///
آن کشور نو، آن وطن دانش و صنعت///
هرگز به دل انگیزی ایران کهن نیست///
در مشهد و یزد و قم و سمنان و لرستان///
لطفی ست که در کلگری و نیس و پکن نیست///
در دامن بحر خزر و ساحل گیلان///
موجی ست که در ساحل دریای عدن نیست///



وبلاگ محمد رضا ترکی : در نهایت تاسف ، با خبر شدیم که استاد بزرگ زبان و ادبیات فارسی و یکی از مفاخر فرهنگی این روزگار ، یعنی  دکتر خسرو فرشیدورد ، ده روز قبل در گوشه تنهایی و بیماری در "سرای سالمندان نیکان" به دیار باقی شتافته اند. متاسفانه تا زمان نگارش این پست ، هیچ خبری در مورد درگذشت این استاد بی بدیل  منتشر نشده است!

دکتر میر خسرو فرشیدورد از استادان پیشکسوت گروه زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران و دارای شهرت  علمی جهانی وتحقیقات گسترده ودیدگاههای ویژه در عرصهّ دستور زبان بود.مقالات و کتابهای  فراوان و بسیار ارجمندی در حوزه دستور زبان فارسی و زبان شناسی و نقد و تحقیقات ادبی از آن استاد درگذشته برجای مانده است.
دکتر فرشید ورد به زبان و شعر فارسی عشق و غیرت فراوان داشت. این شعر قدیمی که از مشهورترین سروده های استاد نیز هست به خوبی محبت خالصانه او را به ایران و فرهنگ این سرزمین نشان می دهد:


این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست
این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست
آن کشور نو آن وطــــن دانش و صنعت
هرگز به دل انگیــــــــــزی ایران کهن نیست
در مشهد و یزد و قم و سمنان و لرستان
لطفی است که در کلگری و نیس و پکن نیست
در دامن بحر خزر و ساحل گیلان
موجی است که در ساحل دریای عدن نیست
در پیکر گلهای دلاویز شمیران
عطری است که در نافه ی آهوی ختن نیست
آواره ام و خسته و سرگشته و حیران
هرجا که روم هیچ کجا خانه من نیست
آوارگی وخانه به دوشی چه بلایی ست
دردی است که همتاش در این دیر کهن نیست
من بهر که خوانم غزل سعدی و حافظ
در شهر غریبی که در او فهم سخن نیست
هرکس که زند طعنه به ایرانی و ایران
بی شبهه که مغزش به سر و روح به تن نیست
پاریس قشنگ است ولی نیست چوتهران
لندن به دلاویزی شیراز کهن نیست
هر چند که سرسبز بود دامنه آلپ
چون دامن البرز پر از چین وشکن نیست
این کوه بلند است ولی نیست دماوند
این رود چه زیباست ولی رود تجن نیست
این شهرعظیم است ولی شهرغریب است
این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست

درگذشت این استاد استادان زبان و ادبیات فارسی را تسلیت عرض می کنیم.

۱۳۸۸ بهمن ۲۸, چهارشنبه

در پس تغییر رنگ پرچم کشور چه دسیسه ای نهفته است؟

روز گذشته برای سومین بار پرچم ایران در یک مراسم دولتی تغییر کرد .در مراسم مصاحبه مطبوعاتی احمدی نژاد که در مقابل دوربین های داخلی و خارجی صورت می پذیرفت برای سومین مرتبه رنگ سبز پرچم کشور به آبی تغییر کرد.این تغییر عجیب رنگ سبز پرچم ایران نخستین بار در مراسم تودیع و معارفه مدیرعامل ایرنا رخ داد. برای بار دوم در مراسم دیدار اعضای ستاد دهه فجر با احمدی نژاد، بنر نصب شده در دکور برنامه به شکل غیرمتعارفی پرچم کشورمان را به تصویر کشید که رنگ سبز از آن با ظرافت خاصی حذف شده و رنگ آبی آسمان بر آن غلبه کرده بود.
این تغییر رنگ پرچم کشور بی شک نه می تواند یک اشتباه و نه دشمنی با رنگ سبز تلقی گردد .بلکه این حرکت در راستای تحرکاتی عمیق تر در حال شکل گیری است که تغییر رنگ پرچم می تواند کلید اولیه این حرکت تلقی گردد.حرکتی که در راستا ی  خدشه دار شدن تمامیت ارضی کشور گام بر میدارد.پرچم بعنوان نماد یک کشور در بر دارنده و بیانگرروابط و خصوصیات  آن کشور می باشد و حتی در بسیاری از کشورها میزان و نوع ارتباط میان دو کشور با پرچم های آنان تعریف می گردد .بعنوان مثال نماد ماه و ستاره که بیانگر اسلامی بودن کشور می باشد را می توان در بسیاری از کشورهای مسلمان نطاره گر بود .استفاده از این نماد به میزان علاقمندی و نزدیکی کشورها تعبیر می گردد .در مورد رنگ پرچمها نیز بر همین منوال است .بعنوان مثال پرچم کشور تاجیکستان که دارای سه رنگ سبز و سفید و سرخ می باشد قرابت و نزدیکی زبانی خود را با ایران بیان می دارد و یا جمهوری آذربایجان با پرچم خود نزدیکی خود را با ترکیه  بیان می کند.

اما تغییر رنگ پرچم ایران به آبی و سفید و قرمز بیانگر چه مطلبی است ؟این تغییر رنگ ایران پرچم را به چه کشوری شبیه می کند؟

پاسخی که اگر صحت داشته باشد می بایستی منتظر حوادث غمباری نشست؟

۱۳۸۸ بهمن ۲۶, دوشنبه

سبزهای تبریز 29 بهمن د ربازار تبریز تجمع خواهند کرد ...اطلاع رسانی وظیفه ماست

بسیاری از دوستان که انتقاد از عدم حضور تبریزها داشتند اینک بکوشند تا این تجمع را که سبزهای تبریز تدارک دیده اند تبلیغ کنیم.
وبلاگ جنبش سبز تبریز در مطلبی چنین آورده است:
هر كسي كه در تبريز باشد ؛ احتمالا شعارنويسي با رنگ سبز را بر روي ديوارهاي شهر ديده است كه نوشته شده :29بهمن بازار تبريز
اين شعار بر روي ديوارها به طور گسترده اي در خيابان دكتر قريب (كوي فيروز) ؛ در منظريه و خيابان آزادي و بسياري ديگر از خيابانهاي شهر ديده مي شود.ظاهرا سبزهاي تبريز قصد دارند تا 29بهمن در بازار تبريز تجمع كنند.ما نيز به ايشان مي پيونديم و در اين تجمع در روز پنجشنبه 29 بهمن ساعت 17 در بازار تبريز با شعار "مرگ بر ديكتاتور" و"مرگ بر كودتا" تجمع خود را برگزار خواهيم كرد. 
29 بهمن ساعت 17 در بازار تبریز 

تجلی اوج وحشی گیری و ددمنشی در وجود شخصی به نام رادان

رادان که بی شک یکی از بیماران روانی است که در دولت کودتا در حال انجام وظیفه است سابقه ای طولانیب در وحشی گری داشته و دارد.وی که در دوره ای مبدع طرح اراذل و اوباش بود بسیاری را در همین کمپ کهریزک به فجیع ترین شکل ممکن مورد حمله و ددمنشی خود قرار داد و پس از آن نیز در طرح کودتا از روز اول حضوری ر رنگ و فعال داشت.
رادان که در ماجرای کهریزک خود از عناصر اصلی و بنا به گواه برخی از شاهدان از شکنجه گران این شکنجه گاه بوده است گویی از این حرکات خود لذت وافری می برد .در همان زمان که خبها یی از فاجعه کهریزک رسانه ای شد برای مدتی همین موجود وحشی در پس پرده ها رفت تا در مقابل دیدگان نباشد .مبادا که کودتا عنصر ددمنشی همچون او را از دست دهد.
اما در 22 بهمن نیز سایت جرس خبری را به نقل از شاهدان عینی منتشر کرد بدین مضمون :
شبکه جنبش راه سبز (جرس):بر اساس شنود بی سیم سردار رادان در روز 22 بهمن، او از نیروهای تحت امرش می خواهد که "دست و پای زنان و بچه ها را بشکنند."
یکی از راهپیمایان در آریاشهر به خبرنگار جرس گفت در مجاورت یک مامور شنیده است که به رادان می گوید : "سردار یک کپه جمعیت سبز اینجا ایستاده اند اما در میان آنها زن وبچه هم هست ."
اما سردار رادان در پاسخ به مامور گفت:" زن وبچه چیه ، همه را بزنید . دست وپاهایشان را بشکنید. "
گفتنی است پیشتر نیز دستگاه بی سیم سردار رادان شنود و ضبط  و در سایتهای اینترنتی منتشر شده بود. در یکی از این فایل های صوتی سردار رادان می گوید که "بزنید، کهریزکیشان کنید."
این فیلم نیز در همین رابطه بدست آمده که بیانگر وحشی گری وی می باشد   مشاهده فیلم

۱۳۸۸ بهمن ۲۳, جمعه

انتقاد سازنده از جنبش سبز آری...تضعیف و تخریب جنبش سبز هرگز

22 بهمن به پایان رسید.روزی پرتجربه برای سبزهای جوان .به اعتقاد من 22 بهمن هم خود نوعی پیروزی بود اما در قالبی متفاوت.
در بزرگترین روز حکومت معترضین برنامه اعتراضی تدارک دیدند .به صحنه هم آمدند و تنها نتوانستند متشکل شوند. با این حال شعار هایشان را دادند و عکس خامنه ای را نیز پایین کشیدند .اما اگر دقت کرده باشیم در این روز ما توانستیم 22 بهمن را به شکلی فوق امنیتی برای دولت درآوریم.توانستیم کاری کنیم که نه تنها نیروی انتظامی بلکه سپاه با گردان و تیپ هایش علنی به صحنه بیاید .توانستیم کاری کنیم که طرفداران دولت به شدت دچار توهم خود بزرگ بینی بشوند  و این باور در ذهنشان خواهد نشست که به واقع پایگاه مردمی دارند و خود این امر موجبات وارد آمدن ضربات مهلکی بر پیکره کودتا در آینده ای نه چندان دور خواهد شد.امروز آنانیکه حاضر شدند شاهد بودند که به چه میزان فضا امنیتی بود و در چنین حضور امنیتی همین فیلم ها و عکسهایی هم که بیرون آمده خود گویای پیروزی سبزهاست.اینکه امروز سبزها نتوانستند در حد قابل تصور(ممانعت از سخنرانی رئیس دولت کودتا) خود ظاهر شوند قابل انتقاد است نه تخریب .
سبز اندیشان یادمان نرود امروز سی و یک سال از عمر این غده چرکین می گذرد و ما تنها هشت ماه است که اقدام به پاک کردن این غده سرطانی نموده ایم .مسیر حرکت جنبش سبز دو سرعت نیست بلکه دو استقامت است .
هزینه های صدها میلیاردی که دولت برای به صحنه کشاندن مردم در این کارزار بکار بست تنها توانست سقوط قطعی کودتا را در 22 بهمن به تعویق بیاندازد ولاغیر.
اما در این میان راه انتقاد باید باز باشد .دلایل عدم موفقیت نهایی (نیل دولت کودتا به سقوط نهایی )امروز چرا شکل نگرفت؟آیا بزرگ کردن خواسته ها دلیل این امر بود؟طرح حضور زودهنگام در میدان آزادی اشتباده بود یا درست انجام نشد؟ یا موارد دیگر ...قصد من در اینجا کالبد شکافی حوادث 22 بهمن  نیست بلکه هدفم بیان این امر است که بدانیم جنبش سبز هشت ماهه است و همچنان راه در پیش رو دارد.
انتقادهای سازنده می تواند کاستی ها ی ما را برای حضورهای بعدی رفع نماید و موجبات پویایی جنبش را رقم بزند پس با دقت به انقاد از جنبش بپردازیم نه تخریب و تضعیف جنبش .ما قدرتمان در خرد جمعی مان نهفته است و از همین رو با شناخت ضعفهایمان به سوی پویایی جنبش مان حرکت خواهیم نمود.
ما قدرتمند هستیم و خواهیم بود پس دم از یاس و سرخوردگی نزنیم و آماده میادین رزم بعدی باشیم .

۱۳۸۸ بهمن ۲۱, چهارشنبه

امشب شب عملیات است...رمز عملیات :مرگ بر دیکتاتور...هدف عملیات :آزادسازی ایران

دلاوران ایرانزمین امشب ذره ای از قدرت طوفانی خود را  با فریادهای خود به نمایش گذاردند و فردا قدرت نمایی کامل خواهند کرد
امشب تهران یکپارچه فریاد اعتراض بود ...سبزها برای حماسه آفرینی فردا در میدان آزادی امشب ذره ای از قدرت توفنده خویش را به نمایش گذارند .فردا براستی روز حماسه است.امشب را بسیاری از ایرانیان در اقصی نقاط جهان شاید نتوانند تا صبح بخوابند و هیچان این شب تاریخی بسیاری را بی خواب کرده است.امشب شبی است که بی شک تاریخ ایران هیچگاه آن را فراموش نخواهد کرد..امشب شب 22 بهمن است.
تنها 8 ساعت به شروع حماسه آفرینی میلیونی مردم باقی مانده است.براستی به مانند شبهای عملیاتی است که در خاطرات بسیاری از شهیدان ایران زمین در دفاع مقدس خوانده ایم .امشب شب عملیات است .عملیاتی با رمز مرگ بر دیکتاتور...هدف آزادسازی ایران
فردا با فتح میدان آزادی به آزادی ایرانمان دست خواهیم یافت.فقط چند نکته را فراموش نکنیم:
1)اول صبح ساعت 8 در میدان باشیم (نکند تازه ساعت 8 بخواهیم از منزل خارج شویم)
2)تا زمانی که جمعیت به میزان قابل توجهی (دهها هزار نفر )نشده شعار ندهیم
3)با خود سوت به همراه داشته باشیم
فردا روز ایران است ...روز آزادی

۱۳۸۸ بهمن ۱۹, دوشنبه

با همراه داشتن سوت حضور بلندگوهای کودتاچیان را بی اثر کنیم

با داشتن سوت در تعداد بالا می توانیم به هماهنگی و اتحاد بیشتر برسیم وبدین طریق به  پیوندمان در22 بهمن کمک بسزایی کنیم. از سویی دیگر نیز در مقابل بلند گوی کودتا صدای اعتراض خود را بسیار رساتر بنمایم

آهای بسیج به هوش باش/ما ملتیم نه اوباش


تجربه 8 ماه مبارزه و فریاد30 سال ظلم و ستم  و غیرت چندین هزار ساله ایرانیان در این روز نمایان خواهد شد .
 آقای بسیج به هوش باش
یادت است روزی می خواستی حافظ ملت باشی و برای این حفاظت بود که نامت بر زبانها افتاد و امروز از حافظ ملت بودن به ضارب ملت رسیده ای .سیر حرکتی که  سراسر نزولی بوده تو را به آینده ای نامعلوم سوق می دهد.
22 بهمن نزدیک است و بی شک از اخبار مطلع گشته ای .می دانی که ملت اینبار متفاوت تر از هر سال به صحنه خواهد امد .می دانی که این آمدن با آمدن های پیشین فرسنگها تفاوت دارد.ای کاش این را هم می دانستی که حضورت در 22 بهمن در مقابل ملت برایت بسیار گران تمام خواهد شد .ای کاش می دانستی که این سیل خروشان مردم تا به خواسته های شان دست نیابند هیچ گاه آرام نخواهند گرفت .ای کاش می دانستی که این حضورت می تواند نه تنها خودت بلکه خانوده ات را دچار مشکل کند .
آقای سپاه تو نیز بدان و آگاه باش که وضعیت بسیار برایت بغرنج خواهد شد .22 بهمن 88 روزیست که ایران یکصدا خواهد شد .در این صورت نگران فردای 22 بهمن باش.روی سخنم با بسیجیان و سپاهیانی است که در 22 بهمن برای تقابل با ملت به خیابان می آیند.اینان بدانند که تجربه 8 ماه مبارزه و فریاد30 سال ظلم و ستم  و غیرت چندین هزار ساله ایرانیان در این روز نمایان خواهد شد .
آقایان بسیجی و سپاهی و نیروی انتظامی اندکی به فکر خانواده هایتان باشید .هنوز راه بازگشت هست.با عدم حضورتان در این روز خود و خانواده تان را از آینده ای خطرناک رها سازید .یادتان نرود 22 بهمن روز تعیین تکلیف ملت است .این روز مردم که فصل الخطاب هستند سخن پایانی را خواهند زد .پس مراقب باشید تا غضب این ملت دامنتان را نگیرد .مراقب باشید آینده فرزندانتان را به خطر نیاندازید .گمان نکنید که با حضور در این روز باز می توانید بدون مشکل بسوی ملت بازگردید .عدم حضورتان در 22 بهمن تنها راه بازگشتتان به آغوش ملت است.سعی کنید خود را فدای عقب نشینی کودتاچیان پس از 22 بهمن نکنید .به هوش باشید و در 22 بهمن حضور نیابید

حضور 22 بهمن برای مردم تعیین کننده است و به دلیل بر حق بودن این خیل عظیم معترضان مطمئن باشید که پیروز این قدرت نمایی نه جیره خواران حکومتی بلکه سبزهای صادقی هستند که با تمام وجود و به عشق اعتلای میهنشان به صحنه می آیند.

۱۳۸۸ بهمن ۱۸, یکشنبه

تجمع اعتراضي دانشجويان دانشگاه شريف

خبرنگارآژانس ايران خبر : حدود 1000 نفراز دانشجويان دانشگاه شريف در اعتراض به دستگيري ياران دربندشان امروز يكشنبه 18 بهمن ساعت 1230تجمع اعتراضي داشتند . آنها از جلوي ساختمان ابن سينا به سمت درب اصلي دانشگاه حركت كردند . دانشجويان شعار مي دادند: الله اكبر – زنداني سياسي آزاد بايد گردد . وهمه باهم سرود ياردبستاني ميخواندند .

حزب اعتماد ملی خواستار لغو نظارت استصوابی شد

سحام‌نیوز: حزب اعتماد ملی در آستانه ۲۲بهمن سال‌روز پیروزی انقلاب اسلامی با انتشار بیانیه‌ای تفصیلی ضمن بزرگداشت این روز بزرگ و دعوت از همه اقشار ملت برای حضور در راهپیمایی ۲۲ بهمن با ارائه تحلیلی از علل نابسامانی‌های موجود، اقدام به ارائه پیشنهادهایی برای برون‌رفت از بحران حاکم بر کشور کرد.به گزارش سحام‌نیوز، متن کامل این بیانیه به‌شرح ذیل است:
در آستانه یوم‌الله ۲۲ بهمن و سال‌روز پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی که ثمره مبارزات یک‌صد ساله اخیر ملت ایران با استعمار خارجی و استبداد داخلی است، حزب اعتماد ملی به‌عنوان یکی از احزاب وفادار و متعهد به آرمان‌های متعالی انقلاب اسلامی و مبارزات ملت ایران، بر خود وظیفه می‌داند که در این ایام خاطره‌انگیز، ضمن گرامی‌داشت یاد شهیدان به‌خون خفته مبارزات ملت بزرگ ایران و رهبر فقید آن؛ حضرت آیت‌الله‌العظمی امام خمینی(ره) و دیگر شخصیت‌ها و بزرگان انقلاب اسلامی به‌عنوان پیشتازان مبارزه با استعمار، استبداد و استحمار، نکاتی چند را به استحضار ملت فهیم و بزرگوار ایران اسلامی برساند.
ملت بزرگوار ایران
همان‌طوری که مستحضرید انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ ثمره مبارزات تاریخی ملت ایران در یک‌صد ساله اخیر و جمع‌بندی این ملت فهیم از مطالبات مردم در نهضت مشروطیت، نهضت ملی نفت، قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲و مبارزات پس از آن و نتیجه همگرایی اقشار مختلف ملت به‌ویژه پیوند حوزه و دانشگاه و تعامل مثبت احزاب، سازمان‌ها، جمعیت‌ها، گروه‌ها و … در ظل رهبری فراگیر امام خمینی(ره) و حول محور استقلال، آزادی، عدالت، جمهوریت، اسلامیت و … بود که در واپسین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی تحت عنوان شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»‌ متجلی شد.
بدون تردید، دهه فجر، ۲۲ بهمن و در یک کلام، انقلاب اسلامی از آن ملت رشید ایران است و هیچ فرد و جریانی نمی‌تواند این روز‌های بزرگ و انقلاب اسلامی را ملک طلق خویش پندارد و آن‌ها را در انحصار خود درآورد.
از این‌رو در سال‌روز پیروزی انقلاب اسلامی همراه با اقشار مختلف ملت ایران به خیابان‌ها خواهیم آمد و همه شعارهای اصلی انقلاب اسلامی اعم از استقلال، آزادی، جمهوریت، اسلامیت و … را با قرائت امام راحل و دیگر پیشتازان انقلاب اسلامی فریاد خواهیم زد.
بدون تردید، آزادی زندانیان سیاسی، انتخابات آزاد و نفی خودکامگی و انحصارطلبی از مهم‌ترین مطالبات ملت ایران در انقلاب اسلامی بود و در نتیجه ما نیز در سی‌ویکمین سال‌روز پیروزی انقلاب اسلامی یک‌بار دیگر با رهبر فقید انقلاب اسلامی و شهیدان و پیشتازان انقلاب اسلامی تجدید بیعت می‌کنیم و اعلام می‌داریم که راه آنان را تا نیل کامل به آرمان‌های متعالی انقلاب اسلامی ادامه خواهیم داد.

۱۳۸۸ بهمن ۱۶, جمعه

امامي كاشاني: بايد به همه راهپيمايان 22 بهمن احترام گذاشت

ایلنا:امام جمعه موقت بر ضرورت احترام به همه راهپيمايان 22 بهمن تاكيد كرد.
 آيت‌الله امامي‌كاشاني در خطبه‌ دوم نماز جمعه اين هفته تهران به بيان شرايط و وضعيت ايران در قبل از انقلاب اسلامي پرداخت و گفت: 22 بهمن نعمتي براي ملت ايران بود و خداوند در قرآن كريم فرموده كه بايد نعمت‌ها را شرح داد.
خطيب موقت نماز جمعه تهران ادامه داد: بايد شرح داد كه اين نعمت چه بوده، چه شده و چه خواهد شد. بايد براي جوانان 20 ساله كه ديروز را نديده‌اند از وضعيت آن زمان گفت تا آنان نيز مطلع شوند. اگر امروز را گفتيم بايد با گذشته مقايسه كنيم و اگر فردا را بخواهيم بگوييم، بايد نقايص را رفع و از گذشته درس گرفته باشيم.
وي گفت: در زمان قبل از انقلاب با بسياري از مشكلات از جمله بي‌اعتنايي نسبت به علم و استاد، بي‌ارزش تلقي شدن و اينكه هيچ حسابي بر روي ما نمي‌شد، مواجه بوديم اما در حال حاضر به سوي تسخير فضا و فرستادن ماهواره و كاوشگر به فضا هستيم.
امام جمعه اين هفته تهران به ديدار اخير اساتيد و دانشگاهيان با مقام معظم رهبري اشاره كرد و گفت: در اين ديدار رهبر معظم انقلاب فرمودند كه به اين وضعيت راضي نيستند و دانشگاه بايد بكوشد تا به سطح اول جهان از جهت علمي برسد.
وي خاطرنشان كرد: امام خميني(ره) اعتماد به نفس و استقلال را همواره مطرح كرده و رهبري نيز بر آن بسيار تاكيد مي‌كنند. مردم ايران در 22 بهمن خود را شناخت و دانست بايد چه كند.
خطيب موقت نمازجمعه اين هفته تهران خاطرنشان كرد: از آنهايي كه مي‌خواهند سروصدا به پا كنند تقاضا مي‌كنم كه گوش كنند. با مردم بوده و مهربان باشيد البته دشمنان حساب ديگري دارند.
امام‌جمعه موقت تهران ادامه داد: نبايد به گونه‌اي باشد كه از باطن‌تان دور شويد چراكه در انتها با اختلافاتي كه برايتان به وجود مي‌آيد چيز ديگري باقي نمي‌ماند.
آيت‌الله امامي‌كاشاني با اشاره به خطبه 192 نهج‌البلاغه گفت: حضرت در اين خطبه مي‌فرمايد از ملت‌هايي كه همه‌چيز داشته اما در اواخر آنها را از دست داده‌اند عبرت بگيريد چراكه بيشتر نعمت‌ها از آنها گرفته شد قبلا آنها وحدت كلمه داشتند اما الان اختلاف كلمه دارند.
وي با اشاره به در پيش بودن 22 بهمن گفت: 22 بهمن نعمتي است كه خدا به آحاد ملت نعمت استقلال، آزادي و اينكه سرنوشتشان را خودشان تعيين كنند، داده است و بايستي اين نعمت را حفظ كرد.
آيت الله امامي كاشاني تصريح كرد: اگر بخواهيم خدايي ناكرده شعارهايي سر دهيم و يا كارهايي كنيم كه زيبايي و زينت آن را آلوده كند به خدا تك‌تك ما در پيش خداوند، شهدا و امام شهدا مسوول هستيم.
وي خطاب به دختران، پسران گفت: ممكن است برخي بتوانند شعارهايي سر دهند اما از شما دختران و پسران تقاضا مي‌كنم كساني كه بخواهند خدايي ناكرده در صف شما وارد شده و شعار دهند خود را آلوده به آنها نكنيد و اجازه ندهيد كه آنها به جمع شما وارد شوند. اين وضع اگر اشكالاتي هم داشته باشد اما بايد به ولي عصر برسد.
آيت‌الله امامي‌كاشاني با بيان اينكه نمي‌خواهم مشكلات موجود را ناديده بگيرم اظهار داشت: اين خط به سمت خط امام زمان مي‌رود اما اگر با سر دادن شعارها و كارهايي مسير خود را از دست بدهد اين خط، خط انحرافي خواهد بود.
عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام با اشاره به هتك حرمت عاشورا و حضور مردم در نهم دي گفت: در آن مراسم شعارهايي سر داده شد تقاضا مي‌كنم كه آن شعارها را ندهيد و بگذاريد اين كشور با وحدت باشد در اين مراسم‌ها بسياري از افراد و شخصيت‌ها حضور دارند بايد سايرين را نيز احترام كرد اين نداي اسلام توصيه اميرالمومنين، امام خميني و مقام معظم رهبري است.
وي ادامه داد : اميدوارم ان‌شاءالله اين نظام با حمايت تك‌تك شما از پير و جوان و با درايت و عاقبت‌انديشي و بصيرت شما و با رهبري عالمانه و آگاهانه رهبر معظم انقلاب به سلامت به صاحب كشور يعني حضرت ولي عصر(عج) تقديم شود.
آيت‌الله امامي كاشاني در پايان تاكيد كرد: ان‌شاءالله در 22 بهمن دست خدا بالا سر تمام ملت ما باشد و در برابر چيزهايي كه دشمنان ما از الان مي‌گويند دست ردي باشد برتمام كساني كه عليه اين كشور ياوه‌گويي مي‌كنند.

۱۳۸۸ بهمن ۱۵, پنجشنبه

درآستانه 22 بهمن یورش وحشیانه به دفتر پان ایرانیستها در کرج ساعاتی پیش به وقوع پیوست


ایران پرس نیوز:حوالی ساعت ۱۸ بعد از ظهر امروز پنجشنبه ۱۵ بهمن ماه مامورین امنیتی وانتظامی با یورش به دفتر حزب پان ایرانیست کرج واقع در منطقه پردیس اقدام به ضرب وشتم کلیه ی حاضرین در دفتر کرده و سپس ۱۵ نفر از شرکت کنندگان در جلسه ازجمله مهندس رضا کرمانی عضو شورای عالی رهبری این حزب که حدودا ۸۰ سال سن دارد را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند.
بنا بر گفته اهالی محل و شاهدین عینی پس از انتقال این افراد چند مامورنیروی انتظامی و لباس شخصی کلیه وسایل دفتر حزب پان ایرانیست در کرج را به همراه خود بردند.
در همین راستا هفته گذشته نیز دفتر مرکزی این حزب در تهران به مدت ۳ ساعت در محاصره ماموران امنیتی و انتظامی بوده و طی ماه گذشته نیز بسیاری از اعضای حزب پان ایرانیست در خوزستان به ستاد خبری اداره کل اطلاعات خوزستان احضار و از سوی مامورین وزارت اطلاعات تهدید شدند.
در آستانه 22 بهمن دایره بازداشتها و یورش به دفاتر احزاب سیاسی به شدت افزایش یافته است.شدت بازداشتها به حدی گسترش یافته که بسیاری از افرادی که فعالیت سیاسی نیز نداشته اند مورد بازداشت  قرار گرفته اند.دفاتر احزاب سیاسی مورد هجوم قرار می گیرند.
با حضور قدرتمندانه خود در22 بهمن پاسخ این حملات وحشیانه را خواهیم داد 

۱۳۸۸ بهمن ۱۳, سه‌شنبه

پیش بینی های احتمالی از نحوه مقابله نیروهای سرکوبگر با مردم

لینکی در بالاترین آمده بود مبنی بر اینکه "   ۲۲بهمن اگه ورودی های خیابان آزادی را بستند، گزینه های بعدی برای تظاهرات میلیونی چیست؟ "

در صورت وقوع چنین حالتی از سوی دولت کودتا رفتار سبزها چگونه باید باشد؟
دولت کودتا در روز 22 بهمن بدنبال تهیه یک فیلم تصویری از نیروهای خودش درمیدان آزادی و خیابان آزادی می باشد از اینرو اولین حرکتش در این حالت کوچک کردن میدان آزادی با داربست و وسائل جانبی می باشد تا نیروهایش را کمتر در این مکان بگمارد .پس از پر کردن میدان آزادی بی شک بسوی خیابان آزادی خواهد آمد و تا جایی که توانش را داشته باشد مزدورانش را حاضر خواهد کرد .پس از اتمام اسکان حاضرین احتمالا لایه های چند بخشی از نیروهای سرکوبگر پدید خواهد آورد تا حائلی میان معترضین و نمایشگران تلویزیونی اش باشد.این دیوار چند لایه در لایه های بیرونی اش می تواند بصورت جنگ در حال گریز در رفت و آمد باشد تا از این طریق معترضین را در مکانهای که خود می خواهند مشغول کرده و بصورت زد و خوردهای پراکنده زمان را بخرند.وقوع چنین حالتی چه اثراتی خواهد داشت؟
اگراین حالت تنها در میدان آزادی باشد و کودتا نتواند تصاویر قابل پخش از خیابان آزادی بدست آورد ضربه سنگینی خواهد خورد اما اگر بتواند در خیابان آزادی هم تصاویر مورد نیازش را بگیرد شاید بتوان گفت برد قابل قبولی کرده است.
سبزها در این شرایط می بایستی سعی کنند اگر چه بصورت محدود مثلا دو هزار نفر در میدان حاضر شوند در این صورت بخش عظیمی از طرحهای کودتا شکست خواهد خورد.این امر بدین مفهوم است که در صورت پدید آمدن این حالت همان دو هزار نفر می توانند با سر دادن شعار در داخل جمعیت جو را بشکنند و کار را تمام کنند .چرا که در صورت وقوع این حالت دو پیش فرض قابل تصور است:
1)کودتا با آنان برخورد کند؟
این عمل بدلیل حضور رسانه ها و میهمانان خارجی بسیار بعید به نظر می رسد و در صورت وقوع نیز حضور سبزها کار را تمام خواهد کرد چرا که میدان نیز از تصرف آنان خارج خواهد شدو نیروهای بیرون میدان نیز به نیروهای معترض داخل میدان خواهند پیوست
2)کودتا برخورد نکند.
در این حالت نیز باز سبزها می توانند با شعارهایشان شکست مفتضاحانه ای برای کودتا رقم بزنند .
سبزهای غیور ما می بایستی به هر نحو ممکن حداقل با جمعیت دو هزار نفری در میدان حاضر شویم .این حضور نابود کننده می باشد و این بار طومار کودتا را در هم خواهد پیچید این فرصت طلایی را از دست ندهیم.

۱۳۸۸ بهمن ۱۲, دوشنبه

مهندس موسوی:ایران نام و فداکاری همه این عزیزان (زندانیان و شهدای جنبش)را حفظ خواهد کرد.

بخشهایی از مصاحبه میر حسین موسوی با سایت کلمه :
1) البته کشتارهای خیابانی در تسریع این روند نقش عظیم داشت؛ مخصوصا کشتار هفده شهریور تعیین کننده بود.
2)در سالهای اول انقلاب اسلامی اکثریت مردم قانع شده بودند که انقلاب همه ساختارهایی را که می توانست منجر به استبداد و دیکتاتوری شود از بین برده است و من هم یک نفر از این جمع بودم. ولی الان چنین اعتقادی ندارم. امروز هم عوامل و ریشه هایی را که منجر به دیکتاتوری می شود می توان شناسایی کرد و هم مقاومت در مقابل بازگشت به این دیکتاتوری را 
3)امام جمعه بی رحمی که همواره از تبعیض و خشونت و تقلب دفاع کرده به قوه قضاییه دستمریزاد بگوید. برای او مهم نیست که شایعات گسترده ای برا ی اعتراف گیری های غیر قانونی وجود دارد و برای او مهم نیست که این افراد ربطی به جریانات انتخابات ندارند . مهم برای او اعدام برای زهر چشم گرفتن است. او از قدرت تکوینی اثربخشی خون بیگناهان غافل است و نمی داند سیل خون شهیدان، رژیم شاه را از بین برد.

4) امروز وقتی دیده می شود که دروغ از سوی دولت و صدا و سیما و روزنامه های وابسته، سکه رایج است؛ وقتی ملت ما می بیند که عملا این نیروهای امنیتی و نظامی هستند که بر پرونده های قوه قضاییه حکم می رانند و در حقیقت این قوه قضاییه است که ضابط نیروهای امنیتی شده است، به این نتیجه می رسیم که ما در اول انقلاب زیاد خوش بین شده بودیم.
5)بنده اعتقاد ندارم که انقلاب به اهداف خود رسیده است. بزرگداشت دهه فجر که هر ساله برگزار می شود در حقیقت برای هشیاری وبرای تمدید قوا جهت برخورد با باقیمانده ریشه های استبداد است.
6)انقلاب اسلامی حاصل تلاش و از خود گذشتگی عظیم ملت ماست و کمی غفلت و عقب گرد ما را به استبدادی تاریکتر از قبل از انقلاب می برد چرا که استبداد به نام دین، بدترین نوع استبداد است
7)بنده اعتقاد دارم، آن قرائت از اسلام که مردم را خس و خاشاک و بزغاله و گوساله می نامد و مردم را قسمت قسمت می کند تا عده ای بجان عده ای دیگر بیفتند، متاثر از فرهنگ شاهنشاهی است. سزاوار بود که قوه قضاییه بجای اعدام چند جوان و نوجوان، که شایعات جدی در مورد نحوه اعتراف گیری از آنها وجود دارد، به این ریشه ها توجه می کرد.

8)ما کاملا از قوه قضاییه قطع امید کرده ایم و قوه قضاییه ای که فرزند فرهیخته،‌ آزادیخواه و مومن شهید بهشتی و آزایخواهان دیگر امثال او را زیر عکس پدرش در راهروهای دادسراها می نشاند،‌ خیلی از اهداف تعریف شده انقلاب دور شده است.امروز زندانها را پاکترین فرزندان ملت پر کرده اند؛ از دانشجویان و اساتید و دیگر اقشار. مطابق فرمول های مندرس شده ای به دنبال پرونده سازی برای آنها هستند با پرونده هایی مالی یا جنسی یا جاسوسی. در حالی که منحرفان واقعی و غارتگران بیت المال در بیرون از زندان ها مشغول جولان هستند.
9) از مشاوران خود نام نبردم تا احترام خود را به همه زندانیان سیاسی ابراز کرده باشم. ایران نام و فداکاری همه این عزیزان را حفظ خواهد کرد.
10)راهپیمایی و تجمعات مسالمت آمیز، حق مردم است، زنان و مردان و جوانان و میانسالان و سالخوردگان به نظر من مردم در اصل هیچ کینه ای نسبت به نیروهای انتظامی و بسیج ندارند چرا که آنها را نیز از خود می دانند. درگیری موقعی پیش می آید که این نیروها در مقابل حرکت آرام مردم قرار می گیرند از هزاران عکس و فیلم های کوتاه مردمی که درعاشورا و یا روزها ی دیگر گرفته شده می توان فیلم مستندی ساخت تا معلوم شود که درگیری ها و فضای تند دنبال آن چگونه ایجاد شده است


Newer Posts Older Posts