۱۳۹۰ مرداد ۷, جمعه

اتحاد سکولارها واقعیتی در پس پرده



خود را در قالب ایسم ها نگه نداریم و با هر مفهومی که از این نوع تفکر شناسیم به استقبالش بریم.هدف اتحادی است از جنس غیر دینی .اتحادی که دین را خصوصی می داند و هیچ ضدیتی با آن ندارد.
نیروهای سکولار سیاسی، نیروهایی خواهند بود که در گفتمان نوین جامعه ایرانی برای خود جایگاهی در نظر گرفته اند .جایگاه این نیروها اگر چه به باور بسیاری در میان عوام و سطوح مختلف اجتماع چندان پر رنگ نمی باشد اما در میان خواص و بخش اگاه جامعه از جایگاهی خاص برخوردار است.حال این جایگاه نیازمند معرفی بیشتر ادبیات و گفتمان خود در سطوح وسیعتری می باشد.سطوحی که می بایست از محیط مجازی فراتر رفته و در سطح اجتماع ظهور یابد.

حال این جایگاه نیازمند معرفی بیشتر ادبیات و گفتمان خود در سطوح وسیعتری می باشد.سطوحی که می بایست از محیط مجازی فراتر رفته و در سطح اجتماع ظهور یابد.
بی شک فرصت انتخابات (چه در صورت تحریم و چه در صورت شرکت)فرصتی خواهد بود تا گفتمان سکولارها عیان تر مطرح گردد و بعنوان وزنه ای نوین در ادبیات سیاسی ایران معرفی گردد.
آقای علیرضا علوی تبار در گفتگوی اخیر خود با نشریه مهرنامه گفته است:
"ایده خصوصی سازی کامل دین با توجه به واقعیت های جامعه ایران پذیرفتنی نیست.به هر حال اکثریت جامعه ایران مذهبی هستند و می خواهند این دین در تعیین خط مشی های عمومی کشور نقش جدی داشته باشد و با این زبان حرف می زند.بنابراین طیف سکولار از مدعیات خود عقب خواهد نشست."
در پاسخ به این ظهار نظر ایشان تنها یک جمله را عرض می کنم که آقای علوی تبار از پیش فرضی درست استدلالی غلط برداشت نمودید.
اینکه جامعه ایران جامعه مذهبی است امری است کاملا صحیح و پذیرفته اما بر چه اساسی از این پیش فرض شما گمان بردید که جامعه ایرانی خواهان ایفای نقش جدی دین در عرصه تحولات کشور است؟
مگر همین جامعه نیست که با تمام توان در حال مبارزه با نمادهای دین حکومتی است؟مگر جامعه ایرانی نیست که ابداعات عجیب و غریبی در دین حکومتی پدید آورده چرا که باور دارد حوزه حکمرانی دین حکومت نیست و این تلاقی غلط تبعات دهشتناکی به بار آورده است؟
نیورهای سکولارها بر این باور هستند که دیگر نیاز به ارتداد دین نیست و حذف دین مقوله ای دگر است.ما باید دین را با انتقالی صحیح به حوزه خصوصی افراد ببریم تا حوزه حکومتی فارغ از این عنصر تاثیر گذار باشد.
نیروهای سکولار باید برای بیان عقاید و آرایشان به صحنه بیایند و چه بهتر که متحد و یکپارچه گردند که طیف وسیعی از فعالان اجتماعی و سیاسی بر این مسیر باور مند هستند.این اتحاد در پس پرده شکل گرفته تنها باید به آن نمود عینی داد و به عرصه آمد .پرده را را کنار زد و اعلام حضور کرد.

۱۳۹۰ تیر ۳۱, جمعه

از مهاجرانی تا نبوی ... حضرت آیت الله امام خامنه ای پاک و منزه است


هنوز سخنان تهوع آور عطا خان مهاجرانی از گوش خارج نشده بود که افاضاتی نوین از حاج ابراهیم خان نبوی صادر گشت.سخنانی که گویی در میانش تنها باید به دنبال پاکی و منزه بودن امامشان خامنه ای گشت.سخنانی که جنسش خاص است و تنها از عهده تنی چند بر می آید.آری چندی پیش یکی خامنه ای را فردی دانست که در کارنامه زندگیش فساد اقتصادی ندیده و این کارنامه را پاک دانست امروز دیگری دم می زند که خامنه ای ناچار به برخورد بود و در اصل وی مقصر نبود بلکه این تغییر رویه ای که ملت برگزیدند اشکال داشت .
ایشان ابراز داشتند:" در جمهوري اسلامي فردي معتدل تر از آيت الله خامنه اي نمي توان يافت و اگر نظام مجبور به برخورد قدرتمندانه با اپوزيسيون ضدانقلاب شده، به خاطر تندروي هاي اپوزيسيون بوده است"
حاج ابراهیم خان پذیرش شما و تیم واپس گرایتان در انتخابات نیازمند یک عامل مهم است و آن عامل نه رهبرتان خامنه ای است و نه مرد بحرانتان هاشمی بلکه مردمی هستند که قدرتمندانه به صحنه آمدند و آن حماسه ها را آفریدند.حاج ابراهیم زیاد مبر که در مقابل این دستان توفنده ایستادن جزایش نابودی مطلق هست حال اگر صلاح می دانید که در آغوش رهبرتان به زباله دانی تاریخ به پیوندید  انتخاب با خودتان است.
ای کاش الفبایی از سیاست یاد گرفته بودید و می فهمیدید که گفتمان در وضعیت ضعف کنونی نه از روی تملق و تمجید بلکه از روی شناخت فرصت ها باید شکل پذیرد و در غیر اینصورت تنها قلاده ای به گردن افکنده اید و ننگی نام برای خود خریده اید.

۱۳۹۰ تیر ۱۴, سه‌شنبه

ورق بازی تغییر کرد... خامنه ای در ظاهر حمایت می کند و در باطن سپاه حمله می کند

روند تحولات هر روز شمایلی نوین به خود می گیرد.چند وقت پیش بود که پس از نزاع علنی خامنه ای و احمد ینژاد پیرامون وزیر اطلاعات موضع گیری افراد پیرامون جریانی بنام جریان انحرافی آغاز گشت. از امامان جمعه گرفته تا نمایندگان مجلس ، از مشاوران رهبری در این ور آور تا نماینده ولایتشان در سپاه ، از پیاده رو های نظامشان تا مداحان همه و همه اعلام برائت از چنین جریانی جستند و آن را تهدیدی جدی تلقی نمودند.شعار مرگ بر مشایی  سر داده شد و از اجنه و ابلیس و شیطان مدد جستند و اقدام به بازداشت نزدیکان این جریان نمودند.
اما گویی این بازی چندان مطابق میل حضرات کودتاچی پیش نمی رفت .به عبارتی جریان انحرافی با زیرکی در حال مظلوم نمایی عجیبی بود. به طریقی کوشید تا نشان دهد که توان تغییر معاون یک وزارتخانه را هم ندارد و این امر ساده نیز بنام جریان انحرافی از دولت سلب گردیده و سر همین معاون کار تا استیضاح وزیر نیز پیش رفت.
اما وقتی روند بازی چندان بر وفق مراد نگشت و احساس پیروز ی منحرفین در نزاع در حال قالب شدن بود گویی از روز گذشته بازی جدیدی رقم خورده است.بازی که در آن از سیاست هویج و چماق سابق یا همان دستکش مخملی و چدنی خامنه ای استفاده می شود.
اگر خاطرتان باشد در زمانی که اوباما پیام سال نو را برای خامنه ای فرستاد وی در مشهد اعلام نمود که این دستی که به نشانه دوستی دراز شده دارای دستکش مخملی است که در آن دستی چدنی قرار دارد.(نقل به مضمون)در این حالت بود که خامنه ای روز گذشته در جمع فرماندهان سپاه با قاطعیت اعلام نمود که مواضع پیرامونی احمد ینژاد هیچگاه در جایگاه دشمن نظام نیست و هیچ قرابتی با جریان اعتراضی 88 نداشته وندارد و این تنها اختلاف نظر است و مسولین نباید به این اختلافات دامن بزنند.و با زبان بی زبانی کوشید تا بگوید که  من مخالف برخورد با این مجموعه نوظهور هستم.اما در باطن گویا حوادثی دیگر رقم می خورد.امروز سردار جعفری فرمانده سپاه در مصاحبه ای با مهر اعلام کرد که سپاه ضابط قضایی برخورد با جریان انحرافی است.و دستگاه قضا  از سویی خط قرمز کشیدن را امری باطل پنداشت و اعلام نمود به هیچ قط قرمزی از این دست پایبند نیست و چیزی نگذشت که خانم اردکانی از نزدیکان بقایی نیز بازداشت شد.
مجموعه این رفتارها نشان می دهد که گویی خامنه ای به این باور رسیده که به مانند تیم مشایی احمد ینژاد باید بازی کند یعنی به همان سان که در ظاهر از ولایت فقیه حمایت می کنند در باطن آن را می زنند اینان نیز می بایست در ظاهرا دعوت به وحدت و همراهی با دولت کنند و در باطن مقتدرانه جریان انجرافی را قلع و قمع نمایند.
نزدیکی سپاه به برخی از اصلاح طلبان حکومتی نیز شاید بتواند در همین مجموعه تلقی گردد.اما با نزدیک شدن به انتخابات تنور رخدادها نیز داغ تر می شود و باید در انتظار برخورد های خاص تری در روزهای آتی باشیم.

فعالان حقوق بشری ، حسین رونقی جوانی است با 27 سال سن در آستانه مرگ ...امروز به کمکش بشتابید که فردا دیر است

حسین رونقی ملکی نام ی است که فعالان عرصه اینترنت بارها آن را شنیده اند.نام این جوان برومند وطن آغشته گشته به درد کلیه و بیماری های جانبی اش.جوانی که 15 ماه در انفرادی بسر برد و تن به اعتراف نداد چرا که باور داشت مسیری را که در آن گام برداشته مسیر حق است و پابرجا بر اعتقادات و عقایدش استوار ماند تا نشان دهد که بی ربط نام بابک خرمدین را برای خویش بر نگزیده بود.
حسین همچون بابکش در مقابل خلیفه ولایت دست بر خون خویش یازید و بر چهره زردش آغشته کرد تا مبادا سربازان گمنام ولی گمان برند که وی ز ترس رنگ باخته است.
حسین رونقی که به گفته پدرش بهترین هدیه تولدش تحت درمان قرار گرفتن وآزادی اوست این روزها اصلا وضعیت مناسبی ندارد.درد کلیه و سنگ صفرا و هزار درد کشنده دیگر احاطه اش کردند و او همچون بابکش سر تسلیم فرود نیاورده و بارها گفته که گر کشته شود تن به مصاحبه نخواهد داد.
حسین رونقی این جوان مبتکر و خلاق که بی شک در هر کجای جهان بود اکنون از بزرگترین امکانات و مزیت ها بهره مند بود این روزها تاوان این خلاقیتش و وب نگاشتنش را در انفرادی های اوین می دهد.
 وبلاگ  زیروبلاگ  این جوان غیور تبریزی است که همچون بابک خرمدین مردانه ایستادن را تجربه می کند.گروههای حقوق بشری و جوامع فعال در این زمینه بکوشید که مانع از زدست رفتن فرزندی دیگر گردیم.فرزندی که این روزها پدر و مادرش شاهد ذره ذره آب شدنش هستند و چاره ای جز کمک طلبیدن از سازمانهای حقوق بشری برایشان نمانده چرا که با درمان حسین هم همواره مخالفت به عمل می آوردند.حضرات کودتاچی نگذارید ننگی دگر بر دامان سیاهتان افزوده شود و داغی دگر بر جگر مادری که آهشان دامانتان را گرفته است.

Newer Posts Older Posts