۱۳۸۹ فروردین ۱۲, پنجشنبه

آیا تجزیه طلبی یک اندیشه سیاسی تلقی می شود ؟

اگر ما ملت را یک مجموعه واحد تلقی کنیم و این مجموعه واحد را دارای زیر ساخت هایی بدانیم در این صورت هر حادثه و پیشامدی که برای هر یک از این زیرمجموعه های این کل واحد رخ دهد تاثیر مستقیم بر تمام مجموعه خواهد داشت.ملت به مثابه یک مجموعه واحد می تواند نیازهای بخشهای گوناگونی که تحت عنوان زیر مجموعه هایش پدید آمده اند را پوشش دهد.
زیر مجموعه های ملت شامل تمام بخشهایی می گردد که تشکیل دهنده آن کل واحد هستند.اجزءتشکیل دهنده ملت عبارتند از عناصری که در کنار یکدیگر در گذر زمان این مجموعه را شکل داده و بارور کرده اند .اقوام گوناگون و مختلف موجود در کشور نیز در همین تصور شکل دهنده آن کل واحد هستند و بدلیل نزدیکی رسوم و گویش و گفتمان های پدید آمده میانشان قرابت و نزدیکی بیشتری احساس می شود .از اینرو وجود اقوام نه تنها موجبات تضعیف مجموعه ی کل بنام ملت نمی گردد بلکه شرایط تقویت آن را نیز فراهم می آورد.
ملت یک واژه نیست یک مفهوم است هم در معنای پیشین و هم درمعنای امروزین خود .
حال سوالی دیگر پدید می آید .آیا تجزیه طلبی به خطر انداختن منافع بخشهای دیگر این مجموعه به حساب نمی آید ؟
پاسخ این سوال بی شک مثبت است .چرا که تجزیه یک بخش تنها مختص به آن بخش نیست و اجزای این بخش به هم مرتبط هستندو در نبود یک بخش ، بخش دیگر آسیب پذیر خواهد بود.
مثالی در این مورد...
اگر جریان تجزیه آذربایجان در غائله فرقه دموکرات به پیروزی می رسید آیا تنها آذربایجانیان متضرر گشته بودند؟آیا بخشهای دیگر از کشور تحت تاثیر این رخداد قرار نمی گرفت ؟مسلما چنین نیست .و این حرکت تاثیر در کل مجموعه ملت ایران می گذاشت .پس نمی توان مبحث تجزیه طلبی را بعنوان یک اندیشه و نگرش سیاسی نگریست .بلکه باوری است بر ضد ملت و جایگاهش مقابل ملت است نه در کنارش .
اما یادمان نرود که بسیاری نیز گمراهانه در این مسیر قرار می گیرند که وظیه هر فرد آگاهی است که با روشن کردن امور راه را برای چنین افرادی باز نماید تا از این راه پرخطر و خیانت آمیز عقب گرد کنند .

0 نظرات:

ارسال یک نظر

Newer Posts Older Posts