مگر انقلاب 57 را زیاد برده ایم ... یادمان رفت که همان برنامه تونس را یکبار ما تجربه کرده بودیم. یادمان رفت مجسمه های دیکتاتور حاکم بر کشور را به پایین می کشیدیم و فریادهای اعتراضی مان کشور را در بر گرفته بود .یادمان رفت که ارتش ملی مان در 57 به جای گلوله گل به ملتش اهدا نمود ... شعار برادر ارتشی چرا برادر کشی و تاثیر آن در 57 را زیاد برده ایم ؟
هنوز با گذشت بیش از 30 سال تک تک آن رفتارها در اذهانمان باقی مانده و این ابقاء تاریخی نه به واسطه حضور که به کمک تاریخ برای تک تک فرزندان انقلاب آموزه ای گرانقدر گشته است.این روزها مطالبی فراوان پیرامون تحولات کشورهای منطقه را می نگریم و بر آن تامل می نماییم اما سخن مشترک بسیاری جمله "تونس تونست ما نتونستیم"گشته است.
جمله ای که شاید به کل ایراد داشته باشد .براستی مگر ما 30 سال پیش بهتر از تونس نتونستیم.مگر ما فریاد نزدیم .دیکتاتور حاکم بر کشورمان را متواری نکردیم.رهبر مورد علاقه اکثریت مان (گرچه به غلط)را به قدرت نرساندیم.مگر ما کشته ندادیم و مگر ارتش ما به خیابان نیامد .مگر چقدر طول کشید که شعله های آتشین انقلاب تمام کشور را فرا گرفت.پس ما پیشتر از تونس تونستیم.اما چه سود؟؟
اکنون با گذشت 30 سال همگان بر این باور رسیده اند که ای کاش آن زمان نتونسته بودیم .ای کاش قدرت و توان انقلابی مان به هر شکل و شمایلی بود قادر به برون راندن دیکتاتور نمی شد و یا بهتر است بگوییم سرعت این دگرگونی تا این حد بالا نمی بود تا مردم می توانستند عمیقتر تحولات و دگرگونیها را درک کنند.
اما امروز ملت ما طلایه دار حرکتی است عظیم که پس لرزه هایش جهانی را به خود مشغول کرده است.عمیقا باور دارم که جنبش سبز ملت ایران چنان در حال ریشه دوانیدن در اعماق وجودی فرد فرد ماست که ثمره آن اگر به بیراه نرود ایران را در مسیر رشد و پیشرفت و تحقق نیازی یکصدساله سوق خواهد داد.
تحولات سال پیش قرقیزستان که بسرعت مراحل تغییر را طی می کرد را در خاطر دارید. آن زمان بسیاری بر طبل خمودگی و یاس جنبش می کوفتند و از آن رخداد آموزه طلبی می نمودند .گرچه آموزه طلبی از چنین رخدادی امری است پسندیده اما تعمیم آن بر رفتار و کنش فعالان سبز درون کشور امری است به شدت غلط.امروز نیز تحولات و دگرگونیهای عمیقی که در کشورهای منطقه یکی پس از دیگری در حال رخ دادن است نیازمند تحلیل و بررسی موشکافانه است و آموزه گیری از آن رفتارها برای هر فردی دارای اهمیت است اما این نکته که این تغییرات را از موضع برتر در قبال رفتار عظمت طلبانه ملت ایران در طول این 20 ماهه قرار دهیم و بر طبل بی تحرکی و مرگ جنبش بکوبیم رفتاری است نا بجا.
مگر تونس و سایر کشورهای دگرگون شده اخیر در چه مسیری قرار گرفته اند که ما به سادگی متوجه شدیم که آنها توانسته اند.از کجا مشخص شد که آینده این کشورها در جهت منافع ملی شان رقم می خورد که این چنین عجولانه خود را سرکوب می کنیم.آیا صرفا ایجاد فضای انقلابی نیاز یک کشور تلقی می شود و طنین فریادهای اعتراضی همه نیاز ماست؟
روی سخنم با همه عزیزانی است که از ضعف جنبش سبز سخن بر زبان می رانند ...این جنبش و تحرک عظیم ملت را که ثمره سالیان طولانی از تلاشها و کوششهای آزادیخواهان و وطن دوستان این مرزوبوم بوده را پاسدار باشیم .بکوشیم تا این جنبش به مسیری که بدخواهان آن بدنبالش هستند نیفتد .مسیری که در آن جز یادگار 57 چیزی نخواهیم یافت.
عزیزان ثمره جنبش در سال 90 نمود عینی خواهد یافت .با تعمیق نارضایتی عمومی و افزایش اختلاف و شکاف عوامل کودتا ضربه نهایی را بزودی خواهیم نواخت ...سال 90 سال پیروزی ماست.
هنوز با گذشت بیش از 30 سال تک تک آن رفتارها در اذهانمان باقی مانده و این ابقاء تاریخی نه به واسطه حضور که به کمک تاریخ برای تک تک فرزندان انقلاب آموزه ای گرانقدر گشته است.این روزها مطالبی فراوان پیرامون تحولات کشورهای منطقه را می نگریم و بر آن تامل می نماییم اما سخن مشترک بسیاری جمله "تونس تونست ما نتونستیم"گشته است.
جمله ای که شاید به کل ایراد داشته باشد .براستی مگر ما 30 سال پیش بهتر از تونس نتونستیم.مگر ما فریاد نزدیم .دیکتاتور حاکم بر کشورمان را متواری نکردیم.رهبر مورد علاقه اکثریت مان (گرچه به غلط)را به قدرت نرساندیم.مگر ما کشته ندادیم و مگر ارتش ما به خیابان نیامد .مگر چقدر طول کشید که شعله های آتشین انقلاب تمام کشور را فرا گرفت.پس ما پیشتر از تونس تونستیم.اما چه سود؟؟
اکنون با گذشت 30 سال همگان بر این باور رسیده اند که ای کاش آن زمان نتونسته بودیم .ای کاش قدرت و توان انقلابی مان به هر شکل و شمایلی بود قادر به برون راندن دیکتاتور نمی شد و یا بهتر است بگوییم سرعت این دگرگونی تا این حد بالا نمی بود تا مردم می توانستند عمیقتر تحولات و دگرگونیها را درک کنند.
اما امروز ملت ما طلایه دار حرکتی است عظیم که پس لرزه هایش جهانی را به خود مشغول کرده است.عمیقا باور دارم که جنبش سبز ملت ایران چنان در حال ریشه دوانیدن در اعماق وجودی فرد فرد ماست که ثمره آن اگر به بیراه نرود ایران را در مسیر رشد و پیشرفت و تحقق نیازی یکصدساله سوق خواهد داد.
تحولات سال پیش قرقیزستان که بسرعت مراحل تغییر را طی می کرد را در خاطر دارید. آن زمان بسیاری بر طبل خمودگی و یاس جنبش می کوفتند و از آن رخداد آموزه طلبی می نمودند .گرچه آموزه طلبی از چنین رخدادی امری است پسندیده اما تعمیم آن بر رفتار و کنش فعالان سبز درون کشور امری است به شدت غلط.امروز نیز تحولات و دگرگونیهای عمیقی که در کشورهای منطقه یکی پس از دیگری در حال رخ دادن است نیازمند تحلیل و بررسی موشکافانه است و آموزه گیری از آن رفتارها برای هر فردی دارای اهمیت است اما این نکته که این تغییرات را از موضع برتر در قبال رفتار عظمت طلبانه ملت ایران در طول این 20 ماهه قرار دهیم و بر طبل بی تحرکی و مرگ جنبش بکوبیم رفتاری است نا بجا.
مگر تونس و سایر کشورهای دگرگون شده اخیر در چه مسیری قرار گرفته اند که ما به سادگی متوجه شدیم که آنها توانسته اند.از کجا مشخص شد که آینده این کشورها در جهت منافع ملی شان رقم می خورد که این چنین عجولانه خود را سرکوب می کنیم.آیا صرفا ایجاد فضای انقلابی نیاز یک کشور تلقی می شود و طنین فریادهای اعتراضی همه نیاز ماست؟
روی سخنم با همه عزیزانی است که از ضعف جنبش سبز سخن بر زبان می رانند ...این جنبش و تحرک عظیم ملت را که ثمره سالیان طولانی از تلاشها و کوششهای آزادیخواهان و وطن دوستان این مرزوبوم بوده را پاسدار باشیم .بکوشیم تا این جنبش به مسیری که بدخواهان آن بدنبالش هستند نیفتد .مسیری که در آن جز یادگار 57 چیزی نخواهیم یافت.
عزیزان ثمره جنبش در سال 90 نمود عینی خواهد یافت .با تعمیق نارضایتی عمومی و افزایش اختلاف و شکاف عوامل کودتا ضربه نهایی را بزودی خواهیم نواخت ...سال 90 سال پیروزی ماست.
0 نظرات:
ارسال یک نظر