پس از رخدادهای جاودانه 25 بهمن و اول اسفند نوع نگرش به رفتار مجموعه ای به نام جمهوری اسلامی دچار تغییر بنیادینی گشت.در واقع پس از آغاز اعتراضات سال 88 که در پی تقلب بزرگ انتخاباتی رقم خورد تا 22 بهمن 88 یعنی یک دوره زمانی 8 ماهه را می توان بعنوان دوره اعتراض به دولت نه حاکمیت در نظر گرفت.دوره ای که درآن علیرغم شعارهای تند علیه خامنه ای، غالب شعارها بر مبنای کناره گیری دولت کودتا رقم می خورد.پس از 22 بهمن 88 جنبش سبز وارد یک دوره انتقاد درونی و به نوعی بازسازی خود گشت و از این رو بسیاری از ناآگاهان این دوره را که از 22 بهمن 88 تا 25 بهمن 89 در بر می گرفت دوره مرگ جنبش نامیدند.امری که در 25 بهمن به وضوح نشان داد که جنبش نه تنها دچار ضعف و اضمحلال نگشته بلکه ریشه آن چنان رشد و نموی کرده که در بسیاری از نقاط غیر قابل پیش بینی نیز رسوخ نموده است.
از این رو پس از این دوره گذار یکساله و بازسازی و قدرت گرفتن درونی جنبش در 25 بهمن 89 حماسه ای رقم خورد که جنبش و حاکمیت را وارد فاز جدیدی نمود.آنانی که تا پیش از بهمن 89 بر طبل پایان جنبش می کوبیدند چنان سیلی از ملت در این روز خوردند که همچنان با مهمل گویی سعی در انحراف رخدادهای بزرگ 25 بهمن هستند.امری که از مجلسیان گرفته تا نظامیان و سیاسیون همه و همه را به وحشت انداخت.در همین راستا پس از این حضور حماسی حصر خانگی سران جنبش موجبات سقوط شدید تر و افراطی تر حاکمیتی بنام جمهوری اسلامی را رقم زد.به موضع گیری ها فردای 25 بهمن از ناطق نوری گرفته تا هاشمی و ملیجکان مجلس و فرماندهان سپاه نظری بیافکنید.گویی ولوله ای بر پاشده و حاکمیت چنان در معرض سقوط قرار گرفته که همه و همه با تمام توان به صحنه آمدند تا بکوشند و این ضعف و رفتار نابجای حاکمیت در قبال معترضین را لاپوشانی کنند.اما پس از 25 بهمن و حوادث رخ داده اول اسفند حاکمیت به خوبی آگاه شده که دامنه جنبش از تهران فراتر رفته و به شدت به شهرهای بزرگ رسوخ کرده است.میزان شدت درگیری در شیراز و کردستان و رشت و چند شهر دیگر نشانگر رشد افسارگسیخته اعتراضات پس از 25 بهمن است.اینک سقوط چنان در مقابل دیدگان سران حاکمیت نقش بسته که بی شک می توان این روزها را کابوس کودتاچیان نامید. کابوسی که می رود تا در آینده ای نه چندان دور بساط این ننگ تاریخی را یکبار برای همیشه برچیند.حضرات آگاه باشید که سقوط در چند قدمیتان است و پیوستن به ملت تنها راه نجات است.
از این رو پس از این دوره گذار یکساله و بازسازی و قدرت گرفتن درونی جنبش در 25 بهمن 89 حماسه ای رقم خورد که جنبش و حاکمیت را وارد فاز جدیدی نمود.آنانی که تا پیش از بهمن 89 بر طبل پایان جنبش می کوبیدند چنان سیلی از ملت در این روز خوردند که همچنان با مهمل گویی سعی در انحراف رخدادهای بزرگ 25 بهمن هستند.امری که از مجلسیان گرفته تا نظامیان و سیاسیون همه و همه را به وحشت انداخت.در همین راستا پس از این حضور حماسی حصر خانگی سران جنبش موجبات سقوط شدید تر و افراطی تر حاکمیتی بنام جمهوری اسلامی را رقم زد.به موضع گیری ها فردای 25 بهمن از ناطق نوری گرفته تا هاشمی و ملیجکان مجلس و فرماندهان سپاه نظری بیافکنید.گویی ولوله ای بر پاشده و حاکمیت چنان در معرض سقوط قرار گرفته که همه و همه با تمام توان به صحنه آمدند تا بکوشند و این ضعف و رفتار نابجای حاکمیت در قبال معترضین را لاپوشانی کنند.اما پس از 25 بهمن و حوادث رخ داده اول اسفند حاکمیت به خوبی آگاه شده که دامنه جنبش از تهران فراتر رفته و به شدت به شهرهای بزرگ رسوخ کرده است.میزان شدت درگیری در شیراز و کردستان و رشت و چند شهر دیگر نشانگر رشد افسارگسیخته اعتراضات پس از 25 بهمن است.اینک سقوط چنان در مقابل دیدگان سران حاکمیت نقش بسته که بی شک می توان این روزها را کابوس کودتاچیان نامید. کابوسی که می رود تا در آینده ای نه چندان دور بساط این ننگ تاریخی را یکبار برای همیشه برچیند.حضرات آگاه باشید که سقوط در چند قدمیتان است و پیوستن به ملت تنها راه نجات است.
0 نظرات:
ارسال یک نظر