احمدی نزاد عامل دست خودشان است و این ها همه جنگ زرگری است.جنگی در کار نیست تنها می خواهند تنور انتخابات را گرم کنند و سخنانی از این دست این روزها به وفور شنیده می شود . من مخالف تفکرات دایی جان ناپلئونی بسیاری از دوستانی هستم که این روزها معتقدند که نزاع های مطرح شده در سطح کلان کودتا صوری بوده و تنها برای داغ کردن تنور انتخابات است.
سخنان و اظهاراتی که چندی است در حال مطرح شدن است بیشتر حول محور استیضاح احمد ینژاد در مجلس است.امری که چند روز پیش نیز باهنر آن را دگرباره مطرح ساخت و بسیاری دیگر نیزبا اظهارات خود در حال داغ نمودن این تفکر هستند اما به نظرمی آید احتمال برپایی جلسه ای برای استیضاح دولت امری است که بیشتر از احمد ینژاد وتیمش خود خامنه ای از آن نگران است و بر همین اساس نباید چندان انتظار وقوعش را داشت.به عبارتی خامنه ای همچنان قصد حمایت از دست پروده اش بصورت ظاهری دارد و فعلا تن به برخوردی از جنس استیضاح نداده است.برخوردی که شاید در طول سه دهه حکومت جمهوری اسلامی سابقه نداشته است.
این نکته نیز گویا بعنوان اهرمی در دستان دولت احمدی نژاد قرار گرفته جهت افزودن بر فشار و هموار نمودن مسیر برای اهداف تعیین شده خویش.
بر همین اساس باید به چند نکته توجه جدی داشت:
1)خامنه ای برای ایستادن در مقابل تحولات اخیر دولت و تغییراتی که در دستگاه اطلاعات در حال وقوع بود علیرغم تمام فشارهای پشت پرده ای که وارد ساخت مجبور شد تا پیامی کتبی آن هم به شخص مصلحی ارسال نماید.وی در این پیام کوشید تا نشان دهد سخن پایانی تنها باید از یک مجرا شنیده شود و به نوعی خواست دولت را مورد تنبیه قرار دهد اما با فاصله چند روز در سخنان خود در دیدار با جمعی از مردم فارس اظهار داشت که"قواي سه گانه بويژه دولت حقا و انصافا در حال خدمت و تلاش هستند "این حمایت قاطعانه گرچه با پیامهای ضمنی مبنی بر اینکه رهبری پشت افراد نمی ایستد و از خدمت افراد حمایت می کند همراه بود اما بیشتر در تلاش بود تا از دولت دست نشانده خود حمایتی ظاهری نماید تا نشانی از پشیمانی از تلاش 6 ساله اش نمایان نباشد.از سویی دیگر نیز وقتی با عدم حضور در هئیت دولت و تداوم مخالفت احمد ینژاد روبرو شد طی سخنانی بصورت ضمنی اظهار داشت که نباید اختلافات را علنی کرد در مقابل مردم اخم نمود.
2)گویی احمد ینژاد نیز با اطلاع از این رفتار و نقطه ضعف خامنه ای در حال ادامه رفتارهای خاص خود می باشد .رفتارهایی که بسرعت در حال هموار نمودن سطوح نا هموار برای انتخابات هستند.عدم مداخله مصلحی وزیر انتصابی خامنه ای در جلسات دولت و عدم دعوت وی به کردستان و پس از آن نیز عدم شرکت در جلسات هئیت دولت و قهری سیاسی که در پیش گرفته خبر از تداوم این اختلافات می دهد.اختلافاتی که در ظاهر به اتمام رسیده اما در باطن شعله های آتشش همچنان فروزان است.
نزاع احمد ینژاد و خامنه ای از سوی دیکتاتور بزرگ به شدت نیازمند زمان است.به عبارتی خامنه ای تمام تلاش خویش را مصروف می کند تا این 2 سال باقیمانده دوران احمد ینژاد به پایان رسد امری که شاید تا حدودی تصور پایان برایش دشوار باشد.اما از طرفی دیگر تیم احمد ینژاد - مشایی به نیکی می داند که پایان این دو سال یعنی پایان عمر فعالیت سیاسی آنها و در صورتیکه روند تحرکات به گونه ای رقم نخورد که بتوانند همچنان دولت را در دست داشته باشند برای همیشه حذف خواهند شد. با این وضعیت نزاع رخ داده نه تنها نزاعی صوری و تشریفاتی نیست بلکه جنگ قدرتی است هولناک که در چند ماه آتی شعله هایش بسیار آتشین خواهد گشت.
سخنان و اظهاراتی که چندی است در حال مطرح شدن است بیشتر حول محور استیضاح احمد ینژاد در مجلس است.امری که چند روز پیش نیز باهنر آن را دگرباره مطرح ساخت و بسیاری دیگر نیزبا اظهارات خود در حال داغ نمودن این تفکر هستند اما به نظرمی آید احتمال برپایی جلسه ای برای استیضاح دولت امری است که بیشتر از احمد ینژاد وتیمش خود خامنه ای از آن نگران است و بر همین اساس نباید چندان انتظار وقوعش را داشت.به عبارتی خامنه ای همچنان قصد حمایت از دست پروده اش بصورت ظاهری دارد و فعلا تن به برخوردی از جنس استیضاح نداده است.برخوردی که شاید در طول سه دهه حکومت جمهوری اسلامی سابقه نداشته است.
این نکته نیز گویا بعنوان اهرمی در دستان دولت احمدی نژاد قرار گرفته جهت افزودن بر فشار و هموار نمودن مسیر برای اهداف تعیین شده خویش.
بر همین اساس باید به چند نکته توجه جدی داشت:
1)خامنه ای برای ایستادن در مقابل تحولات اخیر دولت و تغییراتی که در دستگاه اطلاعات در حال وقوع بود علیرغم تمام فشارهای پشت پرده ای که وارد ساخت مجبور شد تا پیامی کتبی آن هم به شخص مصلحی ارسال نماید.وی در این پیام کوشید تا نشان دهد سخن پایانی تنها باید از یک مجرا شنیده شود و به نوعی خواست دولت را مورد تنبیه قرار دهد اما با فاصله چند روز در سخنان خود در دیدار با جمعی از مردم فارس اظهار داشت که"قواي سه گانه بويژه دولت حقا و انصافا در حال خدمت و تلاش هستند "این حمایت قاطعانه گرچه با پیامهای ضمنی مبنی بر اینکه رهبری پشت افراد نمی ایستد و از خدمت افراد حمایت می کند همراه بود اما بیشتر در تلاش بود تا از دولت دست نشانده خود حمایتی ظاهری نماید تا نشانی از پشیمانی از تلاش 6 ساله اش نمایان نباشد.از سویی دیگر نیز وقتی با عدم حضور در هئیت دولت و تداوم مخالفت احمد ینژاد روبرو شد طی سخنانی بصورت ضمنی اظهار داشت که نباید اختلافات را علنی کرد در مقابل مردم اخم نمود.
2)گویی احمد ینژاد نیز با اطلاع از این رفتار و نقطه ضعف خامنه ای در حال ادامه رفتارهای خاص خود می باشد .رفتارهایی که بسرعت در حال هموار نمودن سطوح نا هموار برای انتخابات هستند.عدم مداخله مصلحی وزیر انتصابی خامنه ای در جلسات دولت و عدم دعوت وی به کردستان و پس از آن نیز عدم شرکت در جلسات هئیت دولت و قهری سیاسی که در پیش گرفته خبر از تداوم این اختلافات می دهد.اختلافاتی که در ظاهر به اتمام رسیده اما در باطن شعله های آتشش همچنان فروزان است.
نزاع احمد ینژاد و خامنه ای از سوی دیکتاتور بزرگ به شدت نیازمند زمان است.به عبارتی خامنه ای تمام تلاش خویش را مصروف می کند تا این 2 سال باقیمانده دوران احمد ینژاد به پایان رسد امری که شاید تا حدودی تصور پایان برایش دشوار باشد.اما از طرفی دیگر تیم احمد ینژاد - مشایی به نیکی می داند که پایان این دو سال یعنی پایان عمر فعالیت سیاسی آنها و در صورتیکه روند تحرکات به گونه ای رقم نخورد که بتوانند همچنان دولت را در دست داشته باشند برای همیشه حذف خواهند شد. با این وضعیت نزاع رخ داده نه تنها نزاعی صوری و تشریفاتی نیست بلکه جنگ قدرتی است هولناک که در چند ماه آتی شعله هایش بسیار آتشین خواهد گشت.
4 نظرات:
علامه حسن زاده آملی:
من یک میکرون در آقای خامنهای، غل و غش یا ناخالصی ندیدم .
تقدیم میدارم این اثر نمونه دوران را به یگانه دوران، حضرت آیت الله معظم،جناب خامنهای کبیر
http://salehat.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=149&catid=45
نمیدونم بالاخره این مملکت کی باید روی آرامش را ببینه؟!!
جوونا بدونید که هزاران دزد و غارتگر بیرون ایران منتظر سست شدن پایه های حکومته تا مثل گرگ به جونش بیفتن و تیکه پارش کنند!
ما باید بدونیم که اگه هر نظری نسبت به حکومت داریم موافقیم یا مخالف طرفداریم یا منتقد مسلمونیم یا غیر مسلمان مهمترین چیز برای ما حفظ ایرانه توسط ایرانیا!
نباید طوری حرف بزنیم و رفتار کنیم که دشمنای ایران از ما سوء استفاده بکنند!
کشور هایی که بیگانه برای کمک واردشون شدن را نگاه کنید عراق افغانستان لیبی بحرین!!
اگر ما کاری کنیم که دشمن امیدوار بشه و چشم طمع به ایران بدوزه و یا برای حل اختلافاتمون دست پیش بیگانه دراز کنیم بزرگترین اشتباه رامرتکب شده ایم!
پس هر ایرانی در هر لباس و پست و مقام و در هر کجای دنیا که هست میخواد رهبر باشه یا رئیس جمهور دانشجو باشه یا طلبه موافق نظام یا مخالف باید مواظب باشه اختلاف های درون کشوری که مربوط به ایرانیاست به خارجی ها مربوط نشه و خدای ناکرده آب تو آسیاب دشمن ریخته نشه!!
حالا پیدا کنید پرتقال فروش را!!!!
تنها راه نجات ایران، کنار گذاشتن روحانیت از قدرت است. اینکار توسط هر نیروی داخلی که انجام شود، باید از او حمایت کرد. درست است که احمدی نژاد چیزی از قماش دیگر رهبران جمهوری اسلامی است اما حتی اگر او موفق شود در اعمال قدرت خامنه ای و روحانیت خلل وارد آورد باید از وی حمایت کرد. تدواوم قدرت در دست دیوانه ای همچون خامنه ای، نتیجه ای جز فروپاشی ایران نخواهد داشت. این حقیقتی است که هر چه زمان می گذرد، بیشتر اثبات می شود. بنابر این در نبود یک جایگزین مناسب، تنها راه، حمایت از نیروهائی است که در داخل همین حاکمیت در پی محدود کردن قدرت روحانیت و بخصوص شخص علی خامنه ای هستند.
تنها راه نجات ایران، جدایی راه دین داری از راه کشورداری است، آن شیوه-ی کشورداری که در جهان نوین به آن گیتیگرایی (سکولاریسم) میگویند. دینکاران (روحانیون) باید که به مَزگت ها (مسجدها) بازگردند. و اراذل و اوباش و چاکو کش هایی (چاقوکش هایی) که هم اکنون با چنگ انداختن بر قدرت، مردم ایران را گروگان گرفته اند باید دستگیر و روانه-ی زندان گردند، و پُرفسورها و دُکترهایی را که به گُرم (جرم) دگراندیشی دارند در سیاهچال های حکومتی میپوسند، از زندان آزاد شوند. در کشورهایی توانمند، پیشرفته و سرمایه داری که از یک چکه نفت و یک دلار درآمد نفتی بی بهره هَستند، سرمایه-ی آنها توان اندیشیدنِ شهروندان آنهاست، چیزیکه امروز در ایران دارد لگام گُسیخته لگدمال میشود و اندیشمندان به گُریز از ایران وادار میشوند. کار کشورداری راباید به کارشناسان و شایستگان سپُرد تا شایسته سالاری در این کشور گُسترده گردد و کشور بتواند از همگی گُنجایه هایِ (ظرفیت های) خود برای پیشرفت کشور بهره ببرد. و آزادیخواهان ایران نیز باید برای دستیافتن به یک ایران مردمسالار و گیتیگرا (سکولار) که در آن راه دین داری از راه کشورداری سوا است، بجای سرمایه گذاری بر این یا آن مهره حکومتی، خودشان را در «تورینه-ی (شبکه-ی) سکولارهای سبز» سازماندهی کُنند: تا بتوانند با برپایی یک دولت گذرا یا سایه، تُهیگی قدرت را پس از سرنگونی حکومت اسلامی پُر کنند و انقلاب مردم همانند سال 57 مُلاخور نشود:
http://www.seculargreens.com/
http://khaschayarrochssani.blogspot.com/2011/04/blog-post_26.html
ارسال یک نظر