۱۳۹۱ مرداد ۲۳, دوشنبه

ایران یکپارچه در ماتم و حکومت یکپارچه در بی تفاوتی ... شکاف عمیق ملت و حاکمیت

مدتی بود که در وبلاگ قصدی برای نوشتن نداشتم .اما حوادث و رخدادهای چند روز گذشته به قدری دردناک و تامل برانگیز بود که لازم دیدم اندکی تصورات ذهنی ام را در اینجا به رشته تحریر درآورم.
فاجعه دردناک و حزن انگیز زلزله آذربایجان این روزها نه تنها در آذربایجان بلکه در گوشه گوشه ایران با تمام وجود قابل درک و لمس است.فاجعه ای که تعدادی زیادی از هموطنان را به کام مرگ کشاند و جمعی بیشتر را زخمی و مجروح و بی خانمان کرد.
اما در این میان عملکرد سیمای ضرغامی همچون نمکی بر این زخم ملت ظهور یافت و چنان غرض ورزانه و متعمدانه وارد این مقوله شد که جای هیچ شک و شبهه ای باق نیمی گذاشت که این رفتار نه یک تصادف و نه یک حادثه و کم کاری بلکه دستوری و کاملا تعمدی در حال پیگیری می باشد.
پیشینه جناب ضرغامی و همسرشان در نوع برخورد با مباحث آذربایجان پیشتر نمودهای بسیاری داشته اما در این مورد خاص گویی فضا برای این نوع رفتارها بسیار بازتر بوده که این چنین وارد عرصه شده اند.پوشش اجلاس عدم تعهد شاید پوششی مناسب برای این رفتار بود که بتوانند اهداف هماهنگ شده خویش را در قالب حساسیت اجلاس عدم تعهد این چنین به تصویر بکشانند که تا جایی که می شود اخبار و تحولات زلزله را پوشش ندهند و وضعیت را عادی جلوه دهند تا جدای از نیات ابلهانه حاکمیت در عادی بودن فضای کشور در آستانه این اجلاس به بدبینی و بدگمانی عزیزان هموطن در استان آذربایجان دامن زنند و شکاف را تعمیق بخشند.
اما رفتار غرور انگیز این روزهای ملت ایران چنان سیلی بر این تفکرات خام  نواخت که شاید هیچ کس چنین انتظاری نداشت.عملکرد همدلانه تمام ایرانیان در اقصی نقاط جهان بخصوص در درون مرزها چنان شوری بر پا کرد که این کمبود رسانه ضرغامی به نیکی جبران شد و سیل کمکها در همه جا بسوی آذربایجان روانه شد.از پایگاههای اهدای خون گرفته تا کمکهای مردمی آماده پرداخت ،از آمادگی نیروهای انسانی تشکل یافته تا کمهای نقدی هموطنان برون مرز ..همه و همه صحنه های از شور و امید را دگر باره در این تاریکی و در این فضای غم بار به تصویر کشید تا رو سیاهی زغال بماند برای اندک غرض ورزان فرصت طلب و حاکمان نالایق همراهشان.

۱۳۹۱ فروردین ۱۹, شنبه

تقابلی دیگر از احمدی نژاد و خامنه ای ...لاریجانی خواستار ورود خامنه ای به نحوه اجرای طرح هدفمندی یارانه ها شد.

شرایط و وضعیت سال نود و یک شرایط و وضعیت بسیار خاصی گشته که از روزهای  آغازینش با طرح مسئله "فردوسی و نجات پیامبر"از سوی احمد ینژاد خبر از سالی پر تنش و سرنوشت ساز را می داد.این روند با جریان مرتضوی داغ تر شد تا اینکه امروز مسئله ای نوین بر مسائل پیشین اضافه گشت و آن جریان اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها بود .
امروز علی لاریجانی در نامه ای از خامنه ای خواسته است که پیرامون تخلفات احمد ینژاد در اجرای ناقص این طرح و حذف بخشی از یارانه ها و عدم هماهنگی دولت با مجلس پیرامون اجرای این طرح شخصا وارد شوند.
حال با توجه به رفتار پیشین لاریجانی می توان چند احتمال را در نظر داشت :
1-اول اینکه لاریجانی شخصا این روند را رقم زده و برای اینکه مسولیت را از دوش خویش باز کند این توپ را به میدان رهبرش شلیک کرده تا این جریان میان خامنه ای و احمدی نژاد بعنوان دو بازیگر اصلی حل و فصل شود نه در مجلسی که ریاستش با لاریجانی است.اما این فرضیه چندان با شخصیت وی تطابق ندارد .به عبارتی لاریجانی بدلیل شخصیت غیر مستقلی که داشته و دارد توان انجام چنین کاری را ندارد.
2-دومین حالتی که می توان متصور بود این است که لاریجانی با فرمان رهبری وارد این جریان گشته است.به عبارتی خامنه ای برای اینکه در حرکتی قاطعانه در مقابل جریان احمدی نژاد بایستد و همچون چند بار پیشین ترمز این قطار پر سروصدا را بکشد از طریق لاریجانی اقدام به این عمل نموده است تا وی در نامه ای رسمی و رسانه ای از شخص رهبر درخواست دخالت در این موضوع را نماید و خامنه ای با حضور قاطعانه و دستوری خود در این جریان موجبات عقب نشینی احمدی نژاد را یکبار دیگر همچون دفعات پیشین (جریان مصلحی و مشایی) رقم زند واز طرفی نیز هم یکبار دیگر وجهه مقتدری از خود به نمایش بگذارد و لاریجانی را نیز وجه و شخصیتی بهتر ببخشد .
3-اما حالت سومی را هم می توان متصور بود که در صورت صحت این فرضیه و ورود خامنه ای شرایط به گونه ای دیگر رقم بخورد و احمدی نژاد که نشان داده از روزهای آغازین سال نو در پی ایجاد بحران و تنش هست از این جریان بحرانی عظیم بسازد و تن به خواسته رهبری ندهد و به گونه ای خاص و از جنس خودش در مقابل این فرمان قاطعانه ایستادگی کند تا هم وزنی از خود به نمایش گذارد و هم وزن طرف را بکاهد .
به  هر حال ورود خامنه ای به این جریان می تواند سرآغاز و نقطه عطفی جدید در تحولات سیاسی کشور گردد ...روزهای آتشینی در پیش است

۱۳۹۱ فروردین ۱۲, شنبه

گستاخی اردوغان و وزیر امورخارجه اش در تهران ... آقای اردوغان 25 بهمن را زیاد نبرده ایم

سخنان غرض ورزانه تئوریسین و وزیر امور خارجه دولت اردوغان  چنان دارای اهمیت و جایگاه است که نمیتوان بدان نپرداخت.
مسولین  وزارت امور خارجه(البته اگر داشته باشیم) کاش اندک دیپلماسی مورد نیاز در بیان مطالب و موضع گیری پیرامون امنیت ملی و تمامیت ارضی را در حد ابتدایی رعایت می کردند و اجازه بارور شدن چنین اظهاراتی که بصورت مستقیم تمامیت ارضی در لفافه مورد هدف قرار داده اند نمی دادید.
 داووداغلو می گوید: اگر بپرسید بعد از استانبول بزرگ ترین شهر ترک نشین کجاست، می گویم تهران
وقتی مسولان ارشد ترکیه بدون هیچ واهمه ای هر سخنی که که می خواهند بر زبان جاری می سازند و در پس آن نیز بر اساس منافع ملی خود به کاهش خرید نفت ایران اقدام می کنند و مسولین ایرانی به جای موضع گیری در قبال این تحرکات و رفتارها اقدام به دست زدن و به به گفتن به سطح روابط فی مابین دو کشور می پردازند مشخص است که طرف ترکیه ای هیچ نگرانی ندارد و نیات درونی اش را بصورت علنی تری بروز می دهد .
وقتی چندین سال پیش خاندان علی اف در تبریز گستاخانه از رد نام دریای مازندران دم می زند و خبرنگار را ملزم می کند که دریای خزر را به میان کشد هیچ واکنشی را شاهد نیستیم .. وقتی در باکو در کتب ابتدایی اش تدریس می شود که استانهای ایران بخشی از آن کشور بوده و هستند که ایران اشغال کرده و هیچ واکنش دیپلماتیکی در بر ندارد .طبیعی است که بحث به این حد کشیده شود و اردوغان در تهران خلیج فارس را خلیج بنامد و وزیر امورخارجه اش تهران را شهر ترک نشین خطاب کند.سستی و انفعال در وزارت امور خارجه که شاید بدلیل چند وجهی بودن و تنازعات داخلی به چنین وضعی دچار شده به شدت برای منافع ملی مخاطره امیز گشته است.
اما پیامی خطاب به آقا رجب که هنزو زیاد نبرده ایم حضورتان را در روز 25 بهمن در میان خون وآتش در آغوش دیکتاتورها و هرگز نیز زیاد نخواهیم برد لطماتی که به تمامیت ارضی در لوای دوستی می زنید

۱۳۹۱ فروردین ۷, دوشنبه

شطرنج سیاسی ایران در سال نود و یک خیلی زود آغاز شد

سالی گذشت و سالی دگر رسید .سال 91 از بهارش و از آغازین روزهایش پیام آور پیامی بود که از ابتدای سال 90 به میان مردم مخابره شده بود .پیام تغییر و دگرگونی .پیام تحول .
سال 91 آغاز شد و با آغازش  پیام دگر گونیش را نیز شروع کرد. رفتار اخیر احمد ینژاد در اجلاس تاجیکستان در تداوم همان نوع پاسخگوییش به مجلسیان در روزهای پایانی سال بود .گویی طیف احمدی نژاد - مشایی امده اند تا سیستم دفاعی سال 90 را به سیستم تهاجمی مبدل سازند.سخنان بسیار رک و خاص و گزنده احمد ینژاد در تاجیکستان بی شک در محافل  حاکمیت طوفانی برپا کرده  که هنوز گردوغبار آن به بیرون درز نکرده است.
سخن گفتن از عظمت ایران و طلایه داری فردوسی  بزرگ  وقتی از زبان فردی چون احمد ینژاد شنیده می شود جای چندان شور و شعف ندارد اما وقتی این سخنان در مقابل تحجر و ایران ستیزی بخشی از حاکمیت زیر لوای اسلام و در تضاد با مفاهیمی ایرانی بیان می گردد در بردارنده مفهومی سنگین است.
این پیام در حالی مخابره می شود که پیشتر بیان مکتب ایرانی جنجالی عظیم در بدنه ای از حاکمیت برپا کرده بود و هر مقام و مسولی تا توانسته بود در این مورد موضع گرفته و اظهار نظر کرده بود به گونه ای که شاید هیچ مشکل و معضلی در سطح کشور در حد مکتب ایرانی مطرح شده از سوی مشایی مورد بحث و بررسی قرار نگرفته بود .
.اکنون در این بخش از سخنان احمد ینژاد که فردوسی را نجات دهنده مکتب پیامبر عنوان کرده و او را در تقابل با امویان و عباسیان به رخ کشیده می تواند بعنوان یک آغاز طوفانی تلقی گردد که بسیار زودهنگام تیم احمد ینژاد و- مشایی را به گل زده در سال 91 مبدل ساخت .
پیام دیگری که احمدی نژاد در آغازین روزهای سال 91 ارسال کرد تغییر مبلغ یارانه ها بود که با علم به عدم امکان آن بصورت جدی بیان گشت تا در انتظار موضع گیری مجلسیان بنشیند و در بهترین حالت با مخالفت آنان مواجه شود و از این برگ نیز بهره ای ببرد.هر چند احتمال واریز مبلغ اعلامی بسیار بعید می نماید اما بازی روانی حاصل از این جریان خود می تواند کمک شایانی در برانگیختن تضاد با حاکمیت باشد.مخالفت با واریز این مبلغ شاید ایده آل دولتیان باشد تا بتوانند در میان مناطق خاص کشور از این حرکت به سود خود بهره برند . اردیبهشت ماه در تداوم با روند یکساله گذشته می تواند نقطعه عطفی باشد برای نزاع های علنی تر گرچه این روند که از فروردین 90 آغاز شد هر روز بصورت جدیتر در حال تداوم بوده  اما به باور من  پس از اردیبهشت و از آغاز خرداد می تواند با رنگ و بویی بسیار نوین تر و تند تر به صحنه آید و تحولات نوینی را رقم زند

۱۳۹۰ اسفند ۱۴, یکشنبه

خامنه ای در انتظار چیست که هنوز پیام تبریک خود را منتشر نکرده است ؟

انتخابات به پایان رسید و بر روال دفعات پیشین شیپور ها برافراشته شد و فریادها زده شد که حماسه ها ملت آفریدند و سیلی ها نواختند و چه کردند و چه کردند .آمار شرکت در انتخابات به سرعت منتشر شد و تناقضات اندک اندک از دل آن برون آمد .اما اینها همه برایمان تکراری بود .تقلب و تغییر در آرا و تبلیغاتی از این دست همه را تجربه کرده بودیم .اما در این نمایش 12 اسفند یک نکته جدید بر نکاتی پیشین افزوده شد و آن عدم ارسال پیام تبریک از سوی خامنه ای بود .در حالیکه معمولا کمتر از یک روز انتخابات خامنه ای در پیام تبریکی هم مهر تاییدی بر صحت انتخابات می زد و هم با  افراد راه یافته به مجلس هم سخن می شد و وآنان را نمایندگان ملت می نامید و به گونه ای رضایتمندی خود را از این روند اعلام می داشت.اما امروز که دوشنبه 15 اسفند است و سه روز از انتخابات سپری گشته و تقریبا نتایج قطعی در حال اعلام هستند هنوز هیچ خبری از پیام تبریک خامنه ای در میان نیست.گویی زمزمه هایی مبنی بر وقوع تحولاتی در پشت پرده به گوش می رسد و خامنه ای نیز در انتظار روشن شدن این مسیر از ارسال پیام تبریک خودداری کرده تا مبادا در روزهای آتی  ابطال انتخابات نیاز شود و این پیام تبریک مانعی گردد بر این کار.

در انتخابات جنجالی 22 خرداد ساعت 14 روز 23 خرداد پیام تبریک خامنه ای در سیما قرائت شد .در حالیکه نتیجه قطعی همچنان اعلام نشده بود و شورای نگهبان هنوز مهر تایید بر صحت انتخابات نزده بود اما اکنون گویی روند به گونه ای دیگر در حال طی شدن است.گویا زمزمه های پشت پرده هر روز بلند تر می شود و نزاع های درونی رنگ و بوی بیرونی می گیرد.

۱۳۹۰ بهمن ۳, دوشنبه

بهمن 90 ...ماه التهاب و اقتصاد افسارگسیخته و بحران سیاسی


 


بحران را می توان در واژه واژه سخنان مردم و وجب به وجب خیابانهای تهران به وضوح دید و شنید.بحران اقتصادی و در پس آن بحران سیاسی چنان مبدل به غولی گشته که شاید کوچکترین حرکتش بنیان های جامعه را بر هم ریزد.
در این میدان پر خبر و ملتهب اخباری نیز از آرایش بندی نیروهای سیاسی و جنگ قدرت قدرتمداران نالایق را می توان به نظاره نشست.در حالیکه سکوت و سکون سوال برانگیز این روزها در میان اظهارات طیفهای مختلف حاکمیت خبر از بروز شکافهایی می دهد که شاید در تاریخ سی و چند ساله پس از انقلاب جز سالهای ابتدایی سابقه نداشت.
گارد گیری جناح مشهور به مشایی - احمدی نژاد که خود را حامیان دولت قلمداد می کنند با طیفی که با پرچم و درفش خامنه ای در صحنه حاضر شده اند می رود تا به تخاصم مهیب مبدل گردد.این آرایش را  شاید بتوان به حالتی از دوئل تشبیه کرد در فیلمهای وسترن.حالتی که در لحظه ای دو طرف در انتظار کوچکترین حرکت طرف مقابل هستند تا با اولین قدم شلیک ها آغاز گردد و این آغاز آغازی باشد بر روندی که پایانی برایش نتوان متصور بود .

اخباری که سایتها و رسانه های وابسته به طیف مشایی- احمدی نژاد از خود بروز می دهند نشانگر روندی است که شاید در بهمن ماه 90 این گارد شکسته شود و جنگ بزرگ آغاز گردد.اما این جنگ بزرگ نیازمندی هایی دارد که چند ماهی است هر دو جریان در حال تدارک و تهیه آن هستند .به باور من  رشد فزاینده قیمت دلار و سکه و گرانی افسارگسیخته نه یک اتفاق اقتصادی بلکه یک روند کاملا سیاسی است.التهاب بیش از حد جامعه که به نظرم همچنان روند صعودیش را ادامه خواهد داد ابزاری به دست طیف مشایی - احمد ینژاد خواهد داد تا سوار بر این موج نگرانی از شورش شوند و حریف را  از بسیاری اقداماتش بترسانند که براستی نیز ترس دارد.
به صورت واضح تر اگر بخواهم بگویم به نظرم این موج مخرب ایجاد شده قرار است جامعه را به حد اعلای نارضایتی و گرانی وبه تعبیری به آستانه شورش برساند تا امکان تغییرات بنیادین و اساسی و حذف ها ی کلیدی در سطح کشور را شاهد نباشیم.به عبارتی با ایجاد چنین موجی طیف منتسب به خامنه ای و البته خود ایشان برای جراحی های بزرگی که روزنامه جوان ارگان سپاه در نمایشگاه مطبوعات برایش ویژه نامه منتشر کرد و تدارک ها دیده دستشان خواهد لرزید که در چنین شرایط بحرانی کشور که از هر سو فشارها فزونی یافته و جامعه در آستانه انفجار قرار دارد استیضاح و برکناری و ترور و هر حرکت بنیادین دیگر را شاید بتوان آغاز کرد اما پایانش را به سختی بتوان پیش بینی نمود.
تصوری که گویا تا حدودی جواب داده و بارها استیضاح احمدی نژاد را به تاخیر انداخته است.اما مولفه هایی از درون خبر می دهد که گویی بخشی و بدنه ای از حاکمیت با تمام توان در پی حذف به هر قیمیتی این جریان هستند و تمام تبعات احتمالی آن را به جان می خرند اما به شدت خواستار رخ دادن این حادثه بزرگ هستند.اکنون گویی اتاقهای فکر در حال بررسی این مولفه ها هستند تا ببینند از پس کدام یک از راهها برخواهند آمد.از همین رو ست که رسانه های جریان مشایی - احمد ینژاد به شدت در حال آماده سازی افکار عمومی برای رخدادی بزرگ در حوالی 22 بهمن هستند رخدادی که شاید از آن باید با عنوان "بهمن خونین " یاد کرد.

Older Posts